الغدیر همراه جلد 2

مشخصات کتاب

سرشناسه:امینی، عبدالحسین، 1281-1349

عنوان قراردادی:الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب. فرسی. برگزیده.

عنوان و نام پدیدآور:الغدیر همراه/ مؤلف عبدالحسین امینی نجفی؛ گزینش و ترجمه سیدابراهیم سیدعلوی

مشخصات نشر:تهران: مؤسسه فرهنگی نبأ، 1393

مشخصات ظاهری:89 ص. 35000 ریال

شابک:4-031-264-600-978 ج 2.

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:کتاب حاضر ترجمه، گزینش و انتخاب کتاب «الغدیر» اثر عبدالحسین امینی است.

مندرجات:واقعه غدیر

موضوع:علی بن ابی طالب علیه السلام، امام اول، 23 سال قبل از هجرت – 40 ق – اثبات خلافت

موضوع:غدیر خم

شناسه افزوده:سید علوی، سیدابراهیم، 1318 - ، مترجم

رده بندی کنگره:BP 54/223/الف 8 غ 4042146 1393

رده بندی دیویی:452/297

شماره کتابشناسی ملی:2573441

--------------------------------------

الغدیر همراه (جلد 2) (غدیریه سرایان)

قرن اول تا چهارم هجری قمری

علامه عبدالحسین امینی نجفی

گزینش و ترجمه: سیدابراهیم سیدعلوی

ویراستار: عبدالحسین فخاری

حروفچینی و صفحه آرایی: چکاد

لیتوگرافی: ندا گرافیک / چاپ: دالاهو / صحافی: صالحانی

چاپ: اول 1393 / شمارگان: 2000 نسخه / قیمت: 35000 ریال

ناشر: انتشارات نبأ / تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از خیابان بهارشیراز،

کوچه مقدم، نبش ادیبی، پلاک 26، طبقه سوم

تلفکس: 77506602 – 77504683

شابک: 4-031-264-600-978

ص:1

اشاره

ص:2

فهرست

پیشاهنگ سخن7

شعر و شاعران9

شعر و شاعران در کتاب و سنّت9

هاتفان غیبی10

کاروان شاعران10

شعر و شاعران در نزد امامان11

شعر و شاعران در نزد سرشناسان امت11

قرن اول13

اول: امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) 13

دوم: حسان بن ثابت15

سوم: قیس بن سعدبن عباده18

خاندان قیس19

شرف و سیادت او19

امارت و ریاست او19

سیاست دانی او20

شجاعت و سلحشوری او20

سخاوت و بخشندگی20

سخنوری او20

زهد قیس21

فضیلت قیس21

دینداری و التزام به مذهب21

قیس راوی حدیث و...22

قیس با معاویه22

چهارم: عمروعاص23

پنجم: محمد حمیری 25

ششم: کمیت بن زید اسدی27

قرن دوم29

هفتم: سید حمیری29

غدیریّه های سیّد:30

1. قافیة أ:30

ص:3

2. بائیّه:31

3. حائیّه:31

4. دالیّه:32

5. دالیّه ای دیگر:32

6. رائیه:32

7. رائیه ای دیگر:33

8. رائیه سوم:33

9. رائیة پنجم:33

10. عینیّه:34

11. قصیدة لامیّه:35

12. لامیه ای دیگر:35

13. لامیّة سوم:35

14. لامیّة چهارم:36

15. قصیدة میمیّه:36

داستانی شنیدنی:37

16. قصیده ای دیگر:38

17. قصیدة سوم:38

18. قصیدة چهارم:38

نکته ای دربارة میمیّات سید حمیری (رضی الله عنه):39

19. نونیّه:39

20. نونیه ای دیگر:39

21. قصیدة یائیه:39

22. یائیه ای دیگر:40

23. یائیة سوم:40

هشتم: عبدی کوفی41

قرن سوم43

نهم: ابوتمام طائی43

دهم: دعبل خزاعی شهید44

ابعاد شخصیت دعبل:45

یازدهم: ابواسماعیل علوی46

دوازدهم: وامق نصرانی46

سیزدهم: ابن الرومی48

چهاردهم: حِمّانی افوَه49

امّا غدیریّة او:49

نقد و اصلاح:50

قرن چهارم53

پانزدهم: ابن طبا اصفهانی53

شانزدهم: ابن علویّه اصفهانی54

هفدهم: المفجّع، محمدبن احمد55

ص:4

هجدهم: ابوالقاسم صنوبری احمدبن محمد56

نوزدهم: قاضی تنوخی57

بیستم: ابوالقاسم زاهی58

بیست و یکم: ابوفراس حمدانی60

غدیریّه حمدانی:61

بیست و دوم: ابوالفتح کشاجم62

غدیریّة کشاجم:63

بیست و سوم: ناشی صغیر64

غدیریّه ها:65

بیست و چهارم: بشنوی کردی66

غدیریّه های بشنوی:67

بیست و پنجم: صاحب بن عباد (326-385)68

غدیریّه های صاحب:69

بیست و ششم: گوهری گرگانی70

غدیریّه های گوهری:71

بیست و هفتم: ابن حجّاج بغدادی72

غدیریّه ها:73

بیست و هشتم: ابوالعباس ضبّی (م: 398)74

غدیریّة او:74

بیست و نهم: احمدبن محمد انطاکی75

سی: ابوالعلاء سروی75

غدیریّه:76

سی و یکم: ابومحمد عونی77

غدیریّة او:77

سی و دوم: ابن حمّاد عبدی78

1. قصیدة لامیّه:79

2. قصیدة رائیّه:80

3. قصیدة نونیّه:80

4. قصیدة رائیّة دیگر:80

5. رائیّه ای دیگر:81

6. نونیّه ای دیگر:81

7. قصیده ای میمیّه:82

8. قصیدة عینیه:82

9. با قافیة قاف:83

10. با قافیة عین:84

11. قصیدة هائیّه:84

12. قصیدة دالیه:85

سی و سوم: ابوالفرج رازی، محمدبن هندو86

غدیریّة او:86

ص:5

سی و چهارم: جعفر بن حسین86

سی و پنجم: ابونجیب طاهر جزری87

ص:6

پیشاهنگ سخن

در جلد نخست، با روشن ترین حقایق که معنا و مفهوم حدیث غدیر بودند، آشنا شدیم. حدیثی که بر امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، دلالت صریح دارد؛ طوری که برای هیچ گویندة جدال گری، مجال سخن باقی نگذاشته است. در جلد دوم، به حدیث غدیر در شعر شاعران که آن را ماندگارتر نمودند، می پردازیم.

ص:7

ص:8

شعر و شاعران

اشاره

به طورکلی در تأثیر شعر بر اذهان عمومی جای تردید نیست؛ مقصود ما از شعر، تنها کلام منظوم نیست؛ بلکه مراد آن نظم و نثری است که مضامین کتاب، سنت، معارف و مطالب معقول را در برداشته باشد.

شعر و شاعران در کتاب و سنّت

رسول خدا شعر و شاعران متعهد را استقبال می کرد، از شنیدن برخی اشعار و یاد آن ها احساس خوبی داشت و گاهی آن ها را مانند شعر ابی طالب، بر زبان جاری می ساخت.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن شعر عمروبن سالم شاد شد و ابیاتی از آن را قرائت فرمود و گاهی با بعضی از آن ها رجز می خواند.

لا همّ لو لا انت ما اهتدینا

و لا تصدقنا و لا صلینا...(1)

ص:9


1- الغدیر، 1/6.

غمی نیست، اگر تو نبودی ما هدایت نشده بودیم، صدقه و زکات نداده و نمازگزار نبودیم.

(خدایا) آرامش بر ما نازل فرما و به هنگام دیدار دشمن، گام هایمان را استوار گردان. همانا اینان بر ما ستم و تجاوز کردند و اگر به دنبال فتنه و آشوب باشند جلوی آن ها را خواهیم گرفت.

هاتفان غیبی

در تبلیغات دینی، شعرهایی که از هاتفی شنیده می شد و گوینده آن دیده نمی شد، فراوان است. ورقه گوید در شب ولادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در کنار بتی خوابیده بودم از جوف آن شنیدم: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زاده شد، شاهان خوار و زبون شدند. گمراهی دور شد و شرک پشت کرد و رفت.

کاروان شاعران

به یمن کتاب و سنت، تعدادی از صحابة شاعر پیرامون پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گرد آمده بودند که همانند شیران قوی پنجه و شاهین های تیزچنگال، شرک و ضلالت را هدف می گرفتند. علّامه امینی بیست تن از آنان را نام می برد(1). و حتی بانوانی از قریش و جز آنان، دربارة پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شعرها سروده اند. از جمله شیما خواهر رضاعی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) .

ص:10


1- الغدیر، 1/17.

یا ربن_ا أبق لنا محمداً

حت__ی اراه یا فعا و ام_ردا

ثم اراه سیداً مس_دداً

واکبت اعادیة معاً والحسدا

وأعطه عزاً یدوم ابداً(1)

پروردگارا محمد را برای ما نگهدار تا من او را نوجوان و شاداب ببینم و آن گاه و سرور ببینمش، دشمنان و حسودانش را خوار گردان و همواره او را عزت پایدار ببخش.

شعر و شاعران در نزد امامان

تبلیغ دین و یاری حق با زبان شعر توسط شاعران متعهد در زمان امامان معصوم نیز، همانند عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ، مطرح بوده است. شاعران اهل بیت با قصائد خود به حضور می رسیدند و اشعار خود را می خواندند و مورد تشویق واقع می شدند و صله و جایزه دریافت می کردند. هر چند که آنان به نیت دریافت صله، شعر نمی سروده اند.

امام باقر (علیه السلام) به فرزندش امام صادق (علیه السلام) وصیت کرد که از اموال من موقوفه ای در نظر بگیر که تا ده سال در مِنی موقع اجتماع انبوه مردم برای من نوحه سرایی کنند.

شعر و شاعران در نزد سرشناسان امت

علما و سرشناسان امت به پیروی از امامان اهل بیت (علیه السلام) به شعر و شاعران ارج می نهادند. برای مثال، شیخ کلینی کتابی

ص:11


1- الغدیر، /18.

دارد به عنوان «شعرهایی که دربارة اهل بیت سروده شده است» و همچنین شیخ صدوق و حتی مرحوم حاج میرزا حسن شیرازی در سامرّا مجال می داد که شاعران شعرهایشان را مطرح کنند، شیخ حیدر حلّی را تجلیل کرد و صله ای درخور داد.(1)

حمد و سپاس برای پروردگار جهانیان

آخرین دعای ما است.

ص:12


1- الغدیر، 1/23.

قرن اول

اول: امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام)

ما برای تیمّن و تبرک با نام و یاد علی (علیه السلام) آغاز می کنیم که او جانشین بلافصل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ، درود خدا بر ایشان، فصیح ترین عرب، آشناترین قوم به شیوه های سخن بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلمه های قدسی اش او را با پانزده وصف و عنوان یاد کرده است.(1)

امیرمؤمنان سرور و آقای مسلمانان، پیشوای سپیدپیشانیان، خاتم اوصیا، اولین ایمان آورندگان، باوفاترین مردمان در عهد و پیمان، دارندة بزرگترین مزیّت، استوارترین و پایدارترین در فرمان خدا، داناترین و داورترین یاران، پرچم هدایت، مشعل ایمان، باب حکمت، درک کنندة خدا با تمام وجود و خلیفة پیامبر که درود بر آنان و خاندانشان.

علی بن ابی طالب، هاشمی پاک، زادة کعبه مشرّفه،

ص:13


1- ر.ک: مسند احمد، 1/331؛ 5/182-189.

پاک کننده آن از لوث همة بتان، شهید در خانة خدا به سال 40 ه_. (مسجد کوفه) و در محراب آن، هنگام نماز و... .

بدین ترتیب، او زندگانی را در بزرگ ترین خانه خدا آغاز کرد و در خانه خدا هم شهید شد. میانه آن زاد و این شهادت، همواره رشتة حیاتش به مبدأ اعلی سبحانه پیوسته بوده است.

معاویه در نامه ای به علی (علیه السلام) با طرح چند فضیلت، فخرفروشی کرده بود. علی (علیه السلام) تا آن نامه را خواند فرمود: پسر هند جگرخوار، فضیلت هایش را به رخ می کشد. ای کاتب در جواب او بنویس:

محمد، پیامبر، برادر و پسرعموی من است و حمزه سیدالشهداء، عموی من، و جعفر که هر صبح و شام همراه فرشتگان به پرواز درآید، پسر مادر من، برادرم است. دختر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) همسر من بوده که خون و گوشت او با خون و گوشت من درهم آمیخته است و دو سبط احمد پسران من، از اویند. پس کدامیک از شما بهره ای همانند بهرة من دارید؟ در اسلام آوردن بر همة شما پیشی جسته ام، آن هم از روی فهم و دانش.(1)

فاوجب لی ولایته علیکم

رسول الله یوم غدیر خمّ

پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر خم ولایت خود را، که

ص:14


1- ر.ک: تاریخ ابن عساکر، شرح ابن ابی الحدید و معجم الادباء با اندک تفاوتی در مفردات برخی ابیات.

بر شما داشت، برای من لازم دانست؛ پس- وای و باز وای- بر کسی که فردای قیامت، با ستم کردن بر من خدا را دیدار می کند.

وقتی معاویه آن نامه را خواند، گفت: آن را پنهان نمایید و به کسی نشان ندهید؛ مباد اهل شام از مضمون آن آگاه شوند و به علی (علیه السلام) تمایل پیدا کنند.

علامه امینی می نویسد این موضوع از مسلّمات تاریخ و حدیث است و بزرگان امامیه، بالغ بر یازده تن، و سرشناسان عامه، قریب بیست و شش تن، آن را آورده اند.(1)

دوم: حسان بن ثابت

ابوالولید حسان بن ثابت از خانواده های شعر و ادبیات، به شمار آید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد برای او منبری نهاد که در آن می ایستاد و در فخر و منقبت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شعر می خواند و پیامبر می فرمود: خدا حسّان را مادامی که در حق ما شعر می گوید، تأیید کند.

حسّان در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد شعر می خواند. اما پس از رحلت رسول خدا، عمر او را منع کرد.

اولین شعری که او دربارة غدیرخمّ و در همان روز سرود و مایة شادی پیامبر و یاران او گردید، با این بیت معروف آغاز می شود:

ص:15


1- فصول مختارة، شیخ مفید 2/78؛ کنزالفوائد /122؛ روضة الواعظین /76 و جز این ها از سرشناسان اهل سنت نیز: بیهقی، محمدبن طلحه شافعی، سبط ابن جوزی و دیگران.

ینادیهم یوم الغدیر نبیّهم بخمّ

و اسمع بالنبی منادیا...

یعنی روز غدیر، پیامبر مسلمین در «خمّ» آنان را ندا در داد و چه شایسته است شنیدن ندای پیامبر؛ که فرمود: چه کسی، پیامبر و مولای شماست؟ گفتند در حالی که هیچ پنهان کاری نداشتند: خدای تو مولای ماست و شما پیامبر ما هستید و در امر ولایت و سرپرستی خود ما را نافرمان نخواهی یافت. پیامبر فرمود: بایست ای علی! که من خشنودم، تو پس از من پیشوا و هادی باشی؛ پس هرکه من مولای اویم، اینک علی ولی و سرپرست اوست، پیروان راستین و اهل ولا برای او باشید. در آنجا دعا کرده و گفت: خدایا دوستدار او را دوست بدار و کسی را که با او دشمنی ورزید، دشمن باش.

این شعر حسّان، اولین شعر داستانی حدیث غدیر است که در حضور انبوه جماعت بیش از یکصدهزار نفری القا شده و در آن جمع، شعرشناس و سخنور و امثال آن کم نبوده است.

علّامه امینی (رضی الله عنه) می نویسد: حافظان حدیث که بالغ بر دوازده تن اند، آن اشعار را گزارش کرده اند و از سرشناسان امامیه هم بیست و شش تن، آن بیت ها را آورده اند.

حسان بن ثابت در دیوانش و جز آن، اشعار زیادی در شأن و منقبت علی (علیه السلام) گفته است. علامه امینی تعدادی از آن ها را آورده است:

اشعاری که در آن ها به ماجرای درد چشم علی و

ص:16

1. مداوای رسول خدا، حدیث پرچم، مهر و محبت علی (علیه السلام) به خدا و رسول خدا و مهر و محبت خدا و رسول خدا به علی (علیه السلام) ، نوید فتح و پیروزی خیبر به دست امام و امثال آن اشاره کرده است.(1)

2. اشعاری که برخی مناقب علی (علیه السلام) را یاد کرده، مانند مصداقیّت علی برای آیه شرح صدر و آزموده شدن با ایمان، و اعلمیّت او و امثال آن.(2)

3. در نزول قرآن در شأن علی به عنوان مؤمن و یاد ولید به عنوان فاسق و نابکار.(3)

(افمن کان مؤمناً کمن کان فاسقاً لا یستوون)(4)

آیا کسی که مؤمن است همانند کسی است که فاسق بوده است؟ هرگز برابر نباشند.

4. خاتم بخشی و نزول آیه هایی در شأن علی (علیه السلام) و نیز ماجرای شب مبیت و امثال آن.

من ذا بخاتمة تصدق راکعاً

و اسرها فی نفسه اسراراً

کیست که در حال رکوع، انگشترش را صدقه داد و آن را پنهان داشت؟(5)

ص:17


1- ر.ک: المسترشد، طبری به نقل از ابن ابی شیبه و جز آن.
2- کنزالعمال، 6/153،  156، 398 و... .
3- حلیةالاولیاء، 1/65.
4- سجده، 18.
5- کفایةالطالب، کنجی، 123.

5. حدیث:

(لافتی الا علی و لاسیف الا ذوالفقار)

جوانمردی جز علی و شمشیری غیر ذوالفقار نیست.(1)

6. شعر حسان در منقبت فاطمه زهرا (علیها السلام) و دو سبط پیامبر حسن و حسین (علیهما السلام) .(2)

هر گاه مریم، عفت پیشه ساخت و پسری مانند ماه در خشنده در تاریکی به دنیا آورد. هر آینه فاطمه نیز عفت و پاکدامنی کرد و دو سبط پیامبر هدایت را به وجود آورد.

سوم: قیس بن سعدبن عباده

اشاره

قلت ل_مّا بغی العدو علی_نا

حسبنا ربّنا و نعم الوکیل

یوم قال النبی من کنت مولاه

فهذا مولاه خطب جلی_ل

انّ م_ا قاله النبی عل_ی الامه

حت_م مافیه قال و قی__ل...

روزی که دشمن به ما تجاوز کرد، گفتم پروردگار ما را بس است و چه وکیل و نمایندة خوبی است.

پروردگاری که دیروز بصره را برای ما گشود و سخن طولانی است. علی، پیشوای ما و همة امت است.

قرآن بر این معنا نازل شده است. روزی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هرکه را من مولایم، این علی مولای اوست، چه امر با جلالتی. آن چه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود بر همه امت حتم و لازم بود و جای سخن و گفت وگو نیست.

ص:18


1- تاریخ طبری، 3/17؛ الروض الانف، 2/143 و... .
2- المناقب، ابن شهر آشوب، 4/24.

این اشعار را آن صحابی بزرگ، سرور خزرج در صفّین و در حضور امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خوانده است.

قیس فرزند سعدبن عباده صحابی بزرگی است که از اشراف، امیران، سیاست دانان، سلحشوران، بخشندگان، سخنوران، زاهدان و فاضلان عرب شمرده می شود و در دینداری و التزام مذهب، مکانتی داشته است.(1)

خاندان قیس

اشاره

آل قیس در طول تاریخ از خاندان اصیل و شریف و سرآمد انصار بوده اند. قیس در این میان دارای مزایای وجودی فراوان بوده است. علّامه امینی به استناد کتب معتبر تاریخ و حدیث دربارة هر یک از عناوین یاد شده، مطالبی آورده است که ما گزیده ای را می آوریم.

شرف و سیادت او

او پیش از اسلام و پس از آن، از سروران و رؤسای خزرج بوده است.(2)

امارت و ریاست او

قیس در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و پس از او به عنوان امیر و فرمانده تعیین شده و مأموریت های بزرگی به او واگذار شده است.(3)

ص:19


1- فصول مختارة، مفید، 2/87.
2- الکامل المبرد، 1/309.
3- صحیح ترمذی، 2/317؛ تاریخ یعقوبی، 2/178.
سیاست دانی او

میزان سیاست دانی و ذکاوت او، از تصمیم گیری های درست و به هنگام او فهمیده می شود. او در میان خزرجیان، از صاحبان رأی و نظر بوده و در سطح بالایی قرار داشته است.(1)

شجاعت و سلحشوری او

کتابی نیست که به شرح حال او بپردازد و دربارة سلحشوری و شجاعت و سوارکاری او، سخن نگفته باشد. علّامه، در این مورد، شواهد فراوانی را یاد کرده است.(2)

سخاوت و بخشندگی

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این خصوص فرموده: سخاوتمندی و بخشایندگی از عادات پسندیدة این خاندان بوده است.(3)

سخنوری او

قیس با آداب سخن، آشنا بوده و در انتخاب جمله ها و کلمه ها مهارت داشته است. او دلی نیرومند و زبانی گشاده و بیانی صریح داشت، سخن بلیغ و رسا می گفت و در بحث و مناظره به سبک های فراوان همراه با منطق و برهان، چیرگی و برتری نشان می داد که او از دانش کتاب و سنت و معارف بهره مند بوده است.(4)

ص:20


1- الاستیعاب، 2/538 و... .
2- ارشادالقلوب، دیلمی، 2/201.
3- الاصابة، 3/249 (7177)؛ الاستیعاب، 3/224.
4- الامامة و السیاسة، دینوری، 93؛ سیره حلبی، 3/93؛ امالی شیخ طوسی، 58.
زهد قیس

در زهد و بی علاقگی قیس به مظاهر دنیا، سخن مسعودی کافی است که گفته است: زهد و دینداری و تمایل قیس به علی بن ابی طالب (علیه السلام) جایگاه عظیمی داشته است.(1)

فضیلت قیس

سخنرانی های قیس که در کتب تاریخ و معجم های سیره آمده شاهد فضل اوست که او در معارف الهی و کتاب و سنت(2) آگاهی ها داشته و ده سال خدمتکار رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ملازم باب مدینه علم النبی علی بن ابی طالب (علیه السلام) بوده است و دانش ها از او آموخته است.(3)

هرگاه شرایطی را که ماوردی در واگذاری مسئولیت ها و امارت ها از سوی خلیفه مطرح کرده است در نظر بگیریم، او همة آن شرایط را یکسان داشته است.(4)

دینداری و التزام به مذهب

در میزان دیانت و التزام او به دین و مذهب همین بس که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روزی دست به آسمان بالا برد و خاندان قیس را دعا کرد و فرمود: خدایا درود و رحمت خود را بر

ص:21


1- مروج الذهب، 3/63؛ رجال الکشی، 63.
2- اسد الغابة، 4/215.
3- اسد الغابة، 4/215؛ طبری 5/131؛ ابن ابی الحدید 3/25.
4- رک: الغدیر، 3/148، چاپ مصحح، موسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی.

خانوادة سعد فرو ریز یا فرمود: چه مرد خوبی است سعدبن عباده خدایا او و خانواده اش را مورد لطف و مرحمت قرار بده.(1)

قیس راوی حدیث و...

نام قیس در سلسله راویان حدیث نبوی آمده است و نیز از علی بن ابی طالب (علیه السلام) هم روایت دارد. چنان که از پدرش سعد هم حدیث گزارش کرده است.(2)

عده ای از اصحاب، از او نقل حدیث کرده اند. علّامه امینی (رضی الله عنه) به نام سیزده تن، اشاره دارد.(3)

قیس با معاویه

مقام والای قیس دربارة علی (علیه السلام) در برخوردهای وی با معاویه و بعکس هویدا است. وقتی معاویه از فریب نومید شد به شایعه پراکنی و سندسازی پرداخت. اما قیس قابل نفوذ نبود و بعد از شهادت سبط اکبر، امام حسن (علیه السلام) با معاویه صلح کرد و به مدینه رفت. مورخان گفتمان او و معاویه را در مدینه یاد کرده اند که او هم چنان پر صلابت باقی ماند.

علامه امینی (رضی الله عنه) در این باب، مطالب سودمندی آورده است

ص:22


1- و آن دعا فقط به سبب وجود قیس در آن خاندان بوده است. رک: الامتاع مقریزی /263-515؛ تاریخ ابن عساکر، 6/82 و 88؛ سیرة حلبی، 3/8.
2- کفایة الطالب، 37؛ نورالابصار، 87.
3- تهذیب التهذیب، 8/396.

که باید مراجعه کرد و بالاخره قیس در مدینه به سال 59 یا 60 وفات یافته است.(1)

چهارم: عمروعاص

عمروبن عاص، یکی از پنج زیرک عرب است که فتنه ها از ایشان آغاز و به آن ها بر می گردد. پدرش به نص قرآن کریم «ابتر» است. [ان شانئک هو الابتر](2) و مادرش نیز بی نیاز از تعریف است.

از نظر ابن ابی الحدید، به نقل از ابوالقاسم بلخی، عمروعاص و معاویه همواره ملحد و زندیق بوده و به آخرت اعتقاد نداشته اند.(3)

زیدبن ارقم، روزی معاویه و عمروعاص را با هم دید، آمد میان آن دو نشست و گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: وقتی این دو را باهم دیدید میانشان جدایی اندازید که آن ها هرگز برای خیر جمع نمی شوند.(4) عمروعاص دربارة علی (علیه السلام) گفته بود: علی (علیه السلام) شوخ و مزاح است. این سخن به گوش علی رسید فرمود: شگفتا پسر نابغه می پندارد و به مردم شام وانمود می کند که در من

ص:23


1- رک: الکامل ابن اثیر، 3/117؛ رجال الکشی، 72؛ شرح ابن ابی الحدید، 4/17؛ عقدالفرید، 2/121 و جز آن ها.
2- طبقات ابن سعد، 1/115؛ تفسیر کبیر؛ فخر رازی، 8/503.
3- شرح نهج البلاغه، 1/137.
4- صفین، نصربن مزاحم، 112.

شوخی و بیهوده گویی هست. بازیگری می کنم و می خندانم. آگاه باشید بدترین سخن، سخن دروغ است؛ خود اوست که می گوید و به دروغ لب می گشاید. وعده می دهد و خلاف می کند، می طلبد و اصرار می ورزد و اگر چیزی از او بخواهند بخل می کند و به عهد و پیمان خیانت کرده و عهد می شکند. هنگامی که جنگ آغاز شود شرمگاهش را وسیلة نجات خویش قرار می دهد.(1)

عمروعاص با بسیاری از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) موضع گیری های منفی و ناستودنی داشته است. علّامه امینی (رضی الله عنه) در الغدیر بزرگ به بیان آن ها پرداخته است.(2)

اما قصیده غدیریه او که به نام جلجلیه نامیده می شود. شصت و شش بیت است و سبب سرودن، آن بوده که معاویه از او خراج مصر می طلبید و او اعتنا نمی کرد. آخرین بار به او نوشت: نامه ها به سوی تو می فرستم و خراج مصر می طلبم و تو خودداری می کنی و نمی فرستی در یک کلام آن را بفرست. والسلام

عمروعاص در جواب معاویه قصیده مزبور را نوشت که برخی از ابیات آن چنین است: چقدر از محمد مصطفی سفارش های ویژه در حق علی (علیه السلام) شنیده بودیم و در روز غدیرخمّ به منبری بالا رفت و کاروان ایستاده و حرکت نکرده، پیام را رسانید.

ص:24


1- نهج البلاغه، خطبه 84.
2- الغدیر، 1/128-155.

آن گاه که تو را بالا بردیم خودمان به پایین ترین درجه افتادیم. آن گاه که دست در دست او داشت و امر خدای عزیز و برتر را اعلان فرمود:

الست بکم منکم فی النفوس

باولی فقالوا بلی فافعل

آیا من در نفوس و جان های شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟ گفتند هستید؛ بفرمایید.

عمروعاص با طرح واقعیت غدیرخمّ و امامت بر حق علی (علیه السلام) معاویه را وادار به سکوت کرد و از مطالبة خراج مصر منصرفش ساخت.

این قصیده به صورت خطی در دو نسخه و مجموعه ای در مکتبه خدیویه مصر یافت می شود.(1)

پنجم: محمد حمیری

او دوست عمروعاص و رئیس دیوان لاک مهر نامه ها از سوی معاویه بوده است.(2)

علامه امینی (علیه السلام) یک قصیدة هفده بیتی، در فضیلت علی (علیه السلام) از او نقل کرده که در ضمن به حدیث غدیر نیز اشارت دارد و ترجمه چند بیت آن چنین است.

شما را به حق محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) قسم، حق بگویید که دروغ

ص:25


1- فهرست مکتبه خدیویه، چاپ سال 1307 4/314؛ شرح جدید، 2/522.
2- الوزراء و الکتاب جهشباری /15.

خصلت مردمان پست و رذل است. آیا پس از محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ، صاحب شرف و بزرگی- پدر و مادر فدای او- علی (علیه السلام) در میان مردم با فضیلت ترین و شریف ترین، خلق خدا نبوده است؟! ولایت او حقیقت ایمان است، سخنان باطل را رها کن...

تناسوا نصبه فی یوم خمّ

من الباری و من خیر الأنام

منصوب شدن او را از سوی خدای باری و از ناحیه بهترین خلق خدا، به بوته فراموشی سپردند. من از کسانی که او را، [که مقدم بود] عقب زدند، برائت می جویم.

می نویسند چند تن نزد معاویه جمع بودند معاویه یک کیسه پر از زر بیرون آورد و گفت ای شاعران عرب درباره علی بن ابی طالب بگویید و جز حق نگویید و من از اولاد صخر نباشم اگر آن کیسه زر را به کسی ندهم که در حق علی به جز حقیقت نگوید. هرکس چیزی گفت: عمروعاص به محمد حمیری گفت سخن بگو و جز حقیقت نگو. محمد خطاب به معاویه گفت: تو قسم خوردی که کیسه زر را به کسی دهی که دربارة علی (علیه السلام) حقیقت را بگوید؟ معاویه گفت: آری من چنان گفتم و فرزند صخر نباشم اگر چنان نکنم.

آن گاه محمد حمیری شروع کرد و آن قصیده را خواند.

معاویه گفت: تو راستگوترین بودی؛ این کیسة زر را بگیر.(1)

ص:26


1- فرائدالسمطین، شیخ السلام حمویی؛ بشارة المصطفی، ابوجعفر محمدبن محمد طبری آملی؛ شیعة المرتضی و ریاض العلماء.

ششم: کمیت بن زید اسدی

کمیت بن زید، شاعری دانا به لغت عرب و آگاه از تاریخ آن و از شاعران نام آور است. او در عصر اموی (علیه السلام) زیسته و عباسی ها را درک نکرده است. کمیت، بنی هاشم را دوست می داشته و به مذهب تشیّع معروف است.

اصفهانی، کمیت را شاعر اولین و آخرین شناخته است. برخی او را دارای چندین خصلت برجسته دانسته اند: فقیه شیعه، حافظ قرآن، بحث کننده در مناظره، شجاع، سخاوتمند و دیندار.(1)

کمیت در راه مکتب، بسیار فداکار بود به طوری که امام سجاد (علیه السلام) فرمود: ما از دادن پاداش درخور به تو عاجز هستیم، لکن خدا از چنان امری، ناتوان نیست و امامان شیعه در حق او دعاها کرده اند. او قصیده های بائیّه، عینیّه، لامیّه و میمیّه دارد. قصائد هاشیمات کمیت بالغ بر پانصد و هشتاد و هفت بیت بوده(2) که دست روزگار بسیاری از آن را از بین برده است.

یکی از هاشیمات او قصیده عینیّه اوست که به ماجرای غدیرخمّ اشارتی لطیف دارد.

و یوم الدوح دوح غدیر خم

ابان له الولایۀ لو اطیعا...

ص:27


1- خزانة الادب، 2/69.
2- ابوالفتوح رازی، 2/193؛ مروج الذهب، علی بن الحسین مسعودی، 2/194.

و روز گرد آمدن بر پیرامون آن درختان انبوه، در غدیرخم ولایت را برای او (علی) آشکارا بیان کرد، ای کاش اطاعت می شد. لیکن آن مردمان بیعت کردند و من بیعتی به آن عظمت ندیده ام... فرمان رهبرشان را ضایع کردند و از راه راست، منحرف گشتند و حق او را به بوته فراموشی سپردند و به وی ستم کردند با این که سرورشان بود و نقطه ضعفی نداشت...(1)

ص:28


1- الحدائق الوردیة.

قرن دوم

هفتم: سید حمیری

اشاره

سیّد اسماعیل ملقب به سیّد؛ امام صادق (علیه السلام) او را سیّد الشعراء خوانده است.(1) سید در سال 105 ه_ در عمان به دنیا آمد و در بصره پرورش یافته و در بغداد عصر هارون عباسی وفات یافته است.

از شگفتی های روزگار آن که پدر و مادر سید، اباضی و خارجی مسلک بوده اند و می خواستند او را بکشند و او خانه را ترک کرده و در جای دیگر زیسته است. از سید پرسیدند در خانه ای که به علی بن ابی طالب (علیه السلام) ناسزا می گفته اند تو چطور شیعه و دوستدار علی (علیه السلام) و اهل بیت بار آمدی؟ گفت: رحمت الهی مرا فرا گرفت. به گفته ابن عبدرّبه، سید حمیری رأس شیعه بوده و آنان در احترام و بزرگداشت او می کوشیدند.(2)

ص:29


1- رجال الکشی، 186.
2- العقدالفرید، 2/289.

علّامه امینی در «الغدیر بزرگ» می نویسد: نُه تن دربارة عظمت و شخصیت سید اسماعیل حمیری کتاب نوشته اند و از آن جمله است خاورشناس فرانسوی (بربیه زی مینا).(1)

هم چنان که گزارشگران شعر او بالغ بر چهارده تن هستند.(2) نیز برخی بزرگان شیعه او را بسیار ستوده اند که از آن جمله شیخ مفید(رضی الله عنه) است.(3)

در تاریخ زندگانی او، قصه های شیرین و ماجراهای شنیدنی و خواندنی آمده است.(4)

غدیریّه های سیّد:

اشاره

سید اسماعیل حمیری اشعار فراوانی در مدح امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و ماجرای غدیر دارد که در الغدیر بزرگ به آن ها اشاره شده است و ما از هر قافیه نمونه هایی را یاد می کنیم.

1. قافیة أ:

ای کس که فروشنده دین به دنیا هستی. این، فرمان خدا نیست. چگونه به وصیّ کینه روا می داری در حالی که احمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از او خشنود بوده است.

من الذی احمد فی بینهم

یوم غدیرالخم ناداه

ص:30


1- الغدیر، 1/237.
2- تاریخ بغداد، 2/25؛ تاریخ ابن خلکان، 1/359.
3- الفصول المختارة، 93؛ کشف الغمة، 124.
4- ر.ک: الاغانی، 2/250.

آن کسی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیرخم او را با صدای بلند خواند و در میان اصحاب و یارانش برپا داشت و فرمود: این علی بن ابی طالب مولای کسی است که من برای او مولا بوده ام. ای خدای برتری ها، با دوستدار او دوست و با دشمنان او دشمن باش.(1)

2. بائیّه:

و بخمّ اذقال الا لا بعزمة

قم یا محمد فی البریّة فاخطب...

در روز غدیرخمّ، آن گاه که خداوند با قاطعیت فرمود: ای محمد در میان مردم بایست و سخنرانی کن ابوالحسن را برای مردم خود رهبر منصوب بدار که اگر چنین نکنی رسالت خود را به پایان نرسانده ای...

این قصیده در یکصد و دوازده بیت سروده شده و به قصیدة طلایی معروف است. عالمانی مانند شریف مرتضی نیز آن را شرح کرده اند.(2)

3. حائیّه:

...اوصی النبی له بخیر وصیّۀ

یوم الغدیر بأبین الافصاح...

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به روز غدیرخم، با روشن ترین بیان، برای او (علی) سفارش و وصیت کرد.(3)

ص:31


1- علّامه امینی شش بیت از این قصیده را یاد کرده و در دیوان سید چهارده بیت آمده است. ر.ک: ص 453.
2- این شرح در مصر چاپ شده است و در دیوان یکصد و سیزده بیت آمده است.
3- ر.ک: دیوان، 150.
4. دالیّه:

اذا انا لم احفظ وصاة محمّدٍ

و لا عهده یوم الغدیر موکّدا...

اگر من سفارش محمد و پیمان مؤکّد او را که در غدیرخمّ انجام داد، حفظ نکنم مانند کسی خواهم بود که به بهای هدایت، ضلالت و گمراهی خریده باشم. این قصیده بیست و پنج بیت است.(1)

5. دالیّه ای دیگر:

یوم قام النبی فی ظلّ دوح

و الوری فی ودیقة صیخود...

روزی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سایه درخت (غدیرخمّ) ایستاد، در حالی که مردم از شدّت گرما ایستاده بودند، دست علی (علیه السلام) را با دستانش بلند کرد و با صدای رسا فرمود: ای مسلمانان! این (علی) خلیل، وزیر وارث، بازو و یاور من و پسر عمویم است. آگاه باشید هرکه را من مولای او بوده ام، این مولای اوست؛ پیمان مرا پاس بدارید...

6. رائیه:

لقد سمعوا مقالته بخمّ

غداه یضمّهم و هوالغدیر...

کلام او را در روز غدیر خمّ جماعتی انبوه و به هم پیوسته که در محل غدیر بودند شنیدید که فرمود: کیست که سزاوارتر از شما برای شماست؟ انبوه جمعیت یک صدا گفتند: شما مولا و سزاوار برای ما هستی و تو هشدار دهنده برای ما

ص:32


1- الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، 7/262.

هستی، پس آن گاه فرمود: علی پس از من، ولی، مولا، رهبر و وزیر است.

خدایا! دوستدار او را دوست بدار و به هنگام مرگ، او را با شادی و سرور روبه رو کن و دشمن و بدخواه او را دشمن بدار و در لحظة مرگش با عذاب روبه رو کن.

7. رائیه ای دیگر:

فقام بخمّ بحیث «الغدیر»

و حطّ الرحال و عاف المسیرا

و قمّ له الدوح ثم ارتق_ی

علی منبر کان رحلاً و کورا...

در خمّ _ همان جایگاه غدیر _ به پا ایستاد و بار شتران پایین آورده و از ادامه حرکت باز ایستاد و در حالی که دست حیدر را در دست داشت با صدای بلند و آشکار فرمود هر که را من مولای او هستم اینک علی مولای اوست...

8. رائیه سوم:

و له بیوم الدوح اعظم خطبة

ادّی بها وحی الْإله جهارا...

به کسی که با وصی و جانشین محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دشمنی می ورزد بگو:

پیامبر با صدای بلند و رسا فرمود این وصی و جانشین من در میان شماست، خود را به نادانی مزنید و به کفر برنگردید. برای او در روز «دوح» و غدیرخمّ، یادی است که آشکارا وحی الهی را رسانید.

9. رائیة پنجم:

ص:33

و قال فی خم له معلناً

ما لم یلقوه بانکار...

در غدیرخم، آشکارا چیزی فرمود که احدی آن را انکار نکرد. گفت: هرکه را من مولای او بودم این علی (علیه السلام) مولای اوست، کافر و ناسپاس مباشید... و روز غدیر این را فرمود: این برادر من، وصیّ و جانشین در امور من است. پروردگارا هر انسانی را که او را دشمن بدارد دشمن بدار و به درون دوزخ شعله ور وارد کن.

10. عینیّه:

لام عمرو باللوی مربع

طامسة اعلامها بلقع...

برای امّ عمرو در لِوی جایگاهی است با نشانه های فرسوده و بدون آب و گیاه...

آن گاه از طرف خدا فرمان رسید و گزیری از اجرای آن نبود، آن پیام را برسان که اگر چنین نکنی، رسالت او را نرسانده ای و خدا نگهدارنده است. در آن هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به پاخاست و همانند موارد دیگر مأموریت را به جا آورد و در حالی که فرشتگان در پیرامون حضور داشتند، فرمود: هرکه را من مولای اویم این علی مولای اوست...

این قصیده پنجاه و چهار بیت است و دانشمندانی آن را شرح کرده اند. علّامه امینی (رضی الله عنه) به نام پانزده تن از آن ها اشارت دارد. عده ای هم آن را تخمیس نموده اند.(1)

ص:34


1- ر.ک: الغدیر، 1/224.
11. قصیدة لامیّه:

حتی اذا صار بخمّ جاءه

جبریل، بالتبلیغ فیهم فَنَزل...

آن گاه که جبرئیل در غدیرخمّ با آیة تبلیغ فرود آمد، سایة آن درخت رفت و روب شد. پیامبر روی بلندی رفت و علی را صدا کرد و او آمد. فرمود: علی در میان شما جانشین من است و در امور به او اعتماد هست. من و او همانند انگشتان یک دست هستیم. علی مانند ندارد. به جای او دیگری را برنگزینید و...

12. لامیه ای دیگر:

بعد ما قام خطیباً معلناً

یوم خم باجتماع المحفل...

پس از آن که در روز غدیرخمّ در آن محفل و اجتماع ایستاد، سخنرانی کرد و فرمود: خدا مرا به وحی خویش آگاه کرد و دین خود را با علی کمال بخشید، او مولای شماست و سرپرستی امت بعد از من با اوست. او شمشیر برّان من و دست و زبان من و همواره یاور من است. او وصی و پسرعموی من و نور او نور من، و نور من نور اوست و... هرگز از هم جدا نیستیم.

13. لامیّة سوم:

قدقام یوم «الدوح» خیرالوری

بوجهة للناس یستقبل

و روز «دوح» یعنی غدیرخمّ روبه روی مردم ایستاد و فرمود:

ص:35

من برای هرکس مولا بوده ام این علی برای او پناهگاه است.

14. لامیّة چهارم:

قام النبی یوم خمّ خاطباً

بجانب الدوحات او حیالها

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز خمّ در کنار آن درختان و در سایة آن ها سخنرانی کرد و فرمود: من هرکس را مولا بوده ام، این علی مولا و سرور اوست. خدایا گواه باش و این سخن را بارها گفت تا همه گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم... .

سید در برخی ابیات این قصیده به گفتمان علی (علیه السلام) در رحبه که به حدیث غدیر استناد جسته اشاره کرده و نیز به کار انس بن مالک که از شهادت و گواهی دادن دریغ ورزید و مشمول نفرین گردید، پرداخته است.(1)

15. قصیدة میمیّه:
اشاره

و اوجب یوماً بالغدیر ولائه

علی کل برّ من فصیح و اعجم...

و روز غدیر، ولایت علی را واجب کرد و بر هر فرد عرب و غیرعرب لازم دانست و در کنار درخت خمّ، دست او را گرفت و آشکارا از علی (علیه السلام) نام برد و وصیت نمود و میراث علم دین را به او گذاشت. از این قصیده چهل و دو بیت یافت می شود و علامه امینی بیست و چهار بیت را آورده و در دیوان نیز سی و نه بیت است.

ص:36


1- ر.ک: دیوان سید با شرح و توضیح حکیم، 329.
داستانی شنیدنی:

سیّد حمیری وقتی شنید رئیس اباضیه و خوارج از علی (علیه السلام) بد می گوید و از او در نزد منصور دوانیقی سعایت می کند و چیزهایی مطرح می نماید که او را بکشد این قصیده را به ابن اباض فرستاد او بیشتر به خشم آمد. در نظر فقها و قاریان نیز از وی بد گفت و همگی در نزد منصور گرد آمدند. سید را هم حاضر کردند. منصور پرسید ادعای شما چیست؟ پسر اباض گفت: او (سید حمیری) سلف را ناسزا می گوید و به رجعت، عقیده دارد و خلافت شما و خاندان شما را قبول ندارد.

منصور گفت: مرا رها کن. شخصاً با او چه مسئله ای دارید؟ آن گاه رو به سید کرد و پرسید دربارة آن چه گفتند چه می گویی؟ سید گفت: من به کسی ناسزا نمی گویم و به همه اصحاب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) رحمت می فرستم. این پسر اباض است. شما از او بخواهید به علی، عثمان، طلحه و زبیر رحمت بفرستد. منصور گفت بر این یاد شده ها رحمت بفرست. زبان ابن اباض بند آمد منصور با چوبدستی اش به او زد و فرمان داد به حبس ببرند و همراهان او را تنبیه کردند و به سید پانصدهزار درهم عطا نمودند.(1)

ص:37


1- اخبار السید، مرزبانی.
16. قصیده ای دیگر:

... جحدوا ما قاله فی صنوه

یوم خمّ بین دوح منتظم ...

آن چه را که پیامبر مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) دربارة پسرعمویش در روز غدیرخمّ، در میان انبوه درختان قد برافراشته، بیان فرموده بود انکار کردند. او فرموده بود: ای مردم هرکه را من برای او مولا بوده ام و بر او حقی دیرینه دارم این علی مولای اوست و آن قضای حتمی الهی است.

17. قصیدة سوم:

و قال محمد بغدیرخمّ

عن الرحمن ینطق باعتزام...

و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیرخمّ، با عزمی قاطع که از سوی خدای مهربان سخن می گفت، اشاره به او (علی) کرد و فرمود: آگاه باشید هرکه را من مولای او بوده ام، برادرم [علی] مولای اوست. سخن مرا بشنوید.

18. قصیدة چهارم:
اشاره

علی آل الرسول و أَقربیه

سلام کلّما سجع الحمام...

رسول الله یوم غدیرخ_مّ

اناف به و قد حضر الأنام

بر رسول خدا و خویشاوندان نزدیک تر او تا آن زمان که کبوتران بانگ برآرند، سلام باد. آیا آنان ستارگان آسمان نبوده اند و نشانه های عزت پایدار نیستند؟ ای کسی که در وادی ضلالت سرگردانی، بدان! پیشوا، همان امیرالمؤمنین علی است که رسول خدا در روز غدیرخم در حضور انبوه مردم به بلندی رفت و دست او را بالا برد.

ص:38

نکته ای دربارة میمیّات سید حمیری (رضی الله عنه):

حکایت شده که باربری را دیدند که چیز سنگینی می برد که بر دوش او گران بود پرسیدند آن چیست گفت: قصائد میمیّه سید است!

19. نونیّه:

نفسی فداء رسول الله یوم

اتی جبرئیل بأمر التبلیغ اعلانا...

جانم فدای رسول الله باد آن روزی که جبرئیل امر تبلبغ را آشکارا بر آورد، که اگر نرسانی رسالت را تبلیغ نکرده ای. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قامت برافراشت و امتثال امر نمود و به مردم گفت:

قبل از غدیرخم، مولای شما که بود؟ پاسخ دادند: شما بودید و هستید. ما گواه آنیم که تو خیرخواه ما بودی و امر خیر را برای ما بیان داشتی. فرمود: این (علی) پس از من ولی شماست من مأمور هستم این را برسانم. یاران خوبی برای او باشید...

20. نونیه ای دیگر:

... علی شجرات فی الغدیر تقادمت

فقام علی رحل ینادی و یعلن ...

در کنار درختان کهن در غدیرخمّ پیش آمد و بر بلندی رفت و آشکارا فرمود هرکه را من مولای او بودم پس از من این علی مولای اوست؛ باور کنید... .

21. قصیدة یائیه:

... اقام بخمّ بحیث الغدیر

فقال فاسمع صوتا ندیّا ...

مهر خالص من از آنِ وصیّ است و محبّت ناب من جز

ص:39

برای علی نیست. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا به چنین مهر و محبت فراخوانده و من اجابت کرده ام. دوستی و دشمنی من بر محور اوست و دوستدار او را دوست می باشم. در غدیرخم به پاخاست و با صوت رسا فرمود هرگاه من از میان شما رخت بربستم، این (علی) مولای شماست و این امر بر عرب و غیرعرب تفهیم شد.

22. یائیه ای دیگر:

بِهِ وَصّیَ النبیُ غداة خمّ

جمیع الناس لو حفظوا النبیا ...

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در فردای خم همه مردمان را سفارش کرد اگر پیامبر و سفارش او را رعایت کرده باشند. آن ها را ندا در داد و فرمود: ای بندگان خدا! آیا من برای شما مولا نیستم؟ گوش دهید. در پاسخ گفتند: تو مولای ما و بر ما از خود ما سزاوارتر هستی. پس علی (علیه السلام) را به خود پیوست و به آن ها با صدای آشکار و به همه زنده دلان شنوانده و فرمود: هرکه را من مولای او بوده ام، ابوالحسن علی را برای او ولی و پیشوا قرار دادم.خدا دشمن او را در میان شما دشمن و دوستدار او را دوست باشد.

23. یائیة سوم:

و قام محمد بغدیرخمّ

فنادی معلناً صوتا ندیا...

محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیرخم ایستاد و با صدای رسا، ندا در داد و همه عرب و غیرعرب را که گرداگرد درختان، حلقه زده

ص:40

بودند فراخواند و گفت: آگاه باشید هرکه من مولای او بودم، این علی مولای اوست...

هشتم: عبدی کوفی

او از شاعران اهل بیت پاک و از کسانی است که به ولای آنان تقرب می جست و بیشترین اشعارش را در ستایش آل علی و مناقب امیرمؤمنان سروده است.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: به فرزندانتان شعر عبدی را بیاموزید که او بر دین و آیین خداست و امام به شعر او، استناد می جسته است.

علّامه امینی (رضی الله عنه)، اشعار و مطالب فراوانی از عبدی کوفی نقل کرده که همگی آموزنده و مفیدند. از جمله به قصیده ای بائیه، که دارای هشتاد و اندی بیت است، اشاره دارد. ما به ترجمه برخی از ابیات آن می پردازیم.

بلّغ سلامی قبراً بالغریّ حوی

اوفی البریة من عجم و من عرب...

سلام مرا در غریّ و نجف به قبری برسان که با وفاترین انسان ها را از عرب و غیرعرب در برگرفته است، شعار خود را برای خدا و خضوع و خشوع بر آستان او و برای بهترین وصی و بهترین پیامبران قرار بده.

ای اباالحسن! بشنو، آن هایی که حکم تو را به بوته فراموشی سپردند و از راه حق عدول کردند. آن ها بد راهی پیش گرفتند.

ص:41

و کان عنها لهم فی «خمّ» مزدجر

لمّا رقی احمد الهادی علی قتب...

و هنگامی که احمد هادی (صلی الله علیه و آله و سلم) بر فراز جهاز شتران ایستاد و در غدیرخمّ بر ایشان هشدار داد، آن جا که فرمود: ای علی! بایست من مأموریت دارم به مردمان برسانم، تبلیغ و رساندن سزاوار من است. من علی را راهبر و پرچم و نشان هدایت برای پس از خودم نصب کردم و علی بهترین منصوب است. ابن شهرآشوب نیز سه بیت از عبدی نقل کرده است. برای علی در تمام روزگار جز برادرش محمد، مانندی نیست.

هنگامی که قریش و مشرکین مکه، در لیلة المبیت قصد جان او کردند، علی بود که جان نثاری نمود.

و وافاه فی خم و ارتضاه

و خلیفةً بعده وزیر...

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم در خمّ، وفا کرد و از او خشنود شد که بعد از او وزیر و جانشین شود.(1)

ص:42


1- المنافب، 1/181، چاپ ایران.

قرن سوم

نهم: ابوتمام طائی

ابوتمام طائی، حبیب بن اوس یکی از رؤسای امامیه و بزرگان شیعه در قرن های گذشته و از پیشوایان ادب و لغت است که در شناخت شعر و اسلوب های نظم، مرجع بوده است.

ابوتمام در اصل شامی است. اما در مصر نشو و نما یافته و به عراق و ایران هم سفر کرده است. پانزده تن دیوان شعر او را گردآورده و مرتب کرده اند و سیزده نفر دربارة شرح احوال او کتاب نوشته اند. سال های ولادت و فوت او مورد اختلاف است.

قصیدة غدیریّه او یکصد و چهل و سه بیت است که علّامه امینی چهل و پنج بیت آن را آورده است. برخی از بیت های این قصیده را که درباره غدیر سروده است، می آوریم.

فعلتم بابناء النبی و رهطة

افاعیل ادناها الخیانة و المکر...

با فرزندان پیامبر و خاندان او کارهایی کردید که کمترینش خیانت و نیرنگ بوده است، و پیشتر با وصیّ او مخالفت کردید، همان برادر او [پیامبر] اگر سخن از افتخارات به میان

ص:43

آید و پسر عمو و دامادش، نه برادری مثل او و نه داماد و پسر عمویی همانند او یافت شود. بازوی محمد به واسطة او محکم شد، همانند بازوی موسی با هارون، او شمشیر خدا و شمشیر رسول خدا بود، در تمام مشاهد: بدر، احد، خیبر، نضیر، حنین و خندق پیروزی می آفرید و غم و غصه می زدود.

و یوم الغدیر استوضح الحق اهله

بضحیاء لافیها حجاب و لاستر...

 در روز غدیر و در میان روز، حقیقت را برای اهل آن بدون پرده و پوشش، آشکار کرد. رسول خدا برپا ایستاد و آنان را به ولایت علی فراخواند، بازوان او را گرفت و نشان داد که ولی و سرپرست و جانشین او، علی است.

دهم: دعبل خزاعی شهید

اشاره

دعبل بن علی کوفی است اما بیشتر در بغداد اقامت داشته و از دست معتصم عباسی فرار کرده بود و در اطراف و اکناف می گشت. او به حجاز و مصر و ایران سفر کرده است. گاهی از شهر بیرون می رفت و از نظر مردم پنهان می شد و پس از چندین ماه برمی گشت.(1)

دعبل مدتی با شیعیان در شهر قم گذراند. آنان هر ساله پانصد هزار درهم به او صله می دادند.(2)

ابعاد شخصیت دعبل:

ص:44


1- ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، 18/36.
2- ابن معتز، طبقات، 125.

او فانی در ولای اهل بیت عصمت و طهارت و در شعر و ادب و تاریخ نابغه بوده است. او از روایان حدیث و از اصحاب امامان معصوم محسوب می شود.

دعبل در سال 148 ه_، متولد شد و به سال 246 ه_، به شهادت رسیده است.(1)

تائیة دعبل، قصیده ای طولانی است که بزرگانی به آن اهتمام داشته اند. این شعر، از نیکوترین اشعار و نفیس ترین آثار به حساب می آید. دعبل بخش هایی از آن را در حضور برخی امامان خوانده و مورد تشویق آنان قرار گرفته است. علّامه امینی  0، بیست و پنج بیت آن را آورده و البته آن را یکصد و بیست و یک بیت دانسته است. استاد عبدالکریم الأشتر، یکصد و هیجده بیت آن را آورده است.(2)

ما به ترجمه برخی ابیات آن می پردازیم:

... ولو قلّدوا الموصی الیه امورها

لزّمت بمأمون عن العثرات...

اگر زمام امور را به دست خلیفة سفارش شده می سپردند، امت از لغزش ها در امان می ماند. همان برادر خاتم رسولان، که از هر آلودگی، پاک و مبرّاست و پشت پهلوانان را در میدان های نبرد بر زمین آورده است؛ و اگر منکر شدند روز غدیر، بدر، احد و روزهای سخت و طولانی را شاهدند که

ص:45


1- الغدیر، 1/384؛ معجم البلدان، 4/418؛ الاغانی، 18/60.
2- شعر دعبل، /314.

آیه هایی از قرآن در فضیلت او، تلاوت می شود از جملات ایثار و از خودگذشتگی اش در مورد طعام خود در موقع قحطی و نداری.

یازدهم: ابواسماعیل علوی

او از فرزندان عباس بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) و شاخة درخت تناور امامت و از مفاخر عترت طاهره است.(1)

علامه امینی (رضی الله عنه) در اشاره به غدیرخمّ، قطعه ای از او نقل کرده که چند بیت آن چنین است:

... و صاحب یوم الدوح اذ قام احمد

فنادی برفع الصوت لا بتهمهمٍ ...

او صاحب روز «غدیرخمّ» و روز آن درخت «دوح» است که احمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در سایة آن ایستاد و با صدای بلند و بدون تردید فرمود:

ای علی! من تو را در مورد خودم به منزلة هارون نسبت به موسای کلیم قرار دادم. درود خدا به او مادامی که ستاره ای می درخشد و کاروان های احرام بسته، پیرامون بیت طواف می کنند.(2)

دوازدهم: وامق نصرانی

بقراط پسر اشوط ارمنی مسیحی، از ستایش گران اهل بیت عصمت (علیه السلام) بوده است.(3)

ألیس بخمّ قد اقام محمد

علیاً باحضار الملا فی المواسم...

ص:46


1- خطیب، تاریخ بغداد، 12/136.
2- مرزبانی، معجم الشعراء، 435.
3- ابن شهر آشوب، المناقب، 1/286 و 532.

آیا در غدیرخمّ، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دست او را در حضور همه در موسم بلند نکرد و فرمود: هر که من مولای او هستم، پس از من مولا برای او علی پسر فاطمه (بنت اسد) است؟

و سپس دعا کرد و گفت: خدایا! دوستدار دوست او باش و دشمنان او را دماغ بر خاک بمال و دشمن باش.

چه بسا خواننده در شگفت آید که چگونه یک نفر مسیحی، علی بن ابی طالب را ستایش می کند. اما این کار عجیب و شگفت آور نیست. اگر مؤلف، نویسنده ای آگاه از تاریخ و دارای روح انصاف باشد، فضائل و بزرگواری هایی را ثبت می کند، چنان که در میان مسیحیان و کلیمیان نیز بوده و هستند افرادی که در شأن حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کتاب ها نوشته اند. چنان که علّامه امینی (رضی الله عنه)، نام و نشان و عنوان کتاب های سی تن از آنان را یاد کرده است.(1)

این شاعر مسیحی در یک قطعة شش بیتی دیگر به حدیث نبوی «من و علی از یک درخت هستیم و بقیه مردم از درختان دیگر»، به زیبایی اشاره دارد.

از دیگر مسیحیان در این اواخر، که علی (علیه السلام) را ستوده، عبدالمسیح انطاکی مصری با قصیدة طولانی علویه مبارکه که دارای پانصد و نود و پنج بیت در مدح مولاست. پولس سلامه، قاضی مسیحیان بیروت نیز پس از قرائت کتاب

ص:47


1- الغدیر، 3/5 و 6.

«الغدیر» قصیدة سه هزار و هشتاد و پنج بیتی، همراه با تحلیل و دقت نظر سروده و فرستاده است.(1)

سیزدهم: ابن الرومی

ابوالحسن علی بن عباس، مشهور به ابن الرومی از مفاخر شیعه و از نابغه های امت مسلمان است. اشعار طلایی او بر رونق بلاغت افزوده است برخی نیز به گردآوری آثار و اخبار او اهتمام ورزیده اند.(2)

... قال النبی له مقالاً لم یکن

یوم «الغدیر» لسامعیه ممجمجا

من کنت مولاه فذا مولی له

مثلی و اصبح بالفخار متوّجاً ...

گوهر او را مانند طلای ناب می بینم. مکانتش در فضل و کمال چون خورشید و ماه شب چهارده بلند و والاست. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز «غدیر» برای شنوندگانش، با فصاحت تمام فرمود: هرکه را من برای او مولا بوده ام، این علی همانند من، برای او مولاست.

بدین وسیله تاج افتخار بر سر وی نهاد، همان گونه که پیشتر نیز به افتخار همسری فاطمه نائل شد. آن گاه که او خواستگاری عدّه ای را رد کرد و علی را برگزید.(3)

چهاردهم: حِمّانی افوَه

اشاره

ص:48


1- این قصیده در کتابی سیصد و هفده صفحه ای چاپ شده است.
2- از جمله عباس محمود عقّاد در کتابی سیصد و نود و سه صفحه ای که علّامه امینی، بیشتر از او بهره برده است.
3- ابن شهر آشوب، المناقب، 1/531، چاپ ایران.

ابوالحسین علی بن محمد کوفی، در میان علویان به شعر و ادب و ذوق مشهور بوده است، چنان که خود می گوید: بین پدرم و نیایم تا ابوطالب همه شاعر بوده ایم.(1)

حمانی، دارای دلی قوی و روحی ظلم ستیز بوده و از فرزندان زید شهید است. در تاریخ ولادت او اختلاف است و به احتمال قوی در سال 301 ه_، وفات یافته است.(2)

امّا غدیریّة او:

فرزند کسی که آفتاب پس از غروب برای او برگردانده شد و او تقسیم کنندة آتش به روز قیامت و حساب است.

مولا هم یوم الغدیر

بر غم مرتابٍ و آبی ...

مولا و سرپرست ایشان در روز غدیر، به رغم بر خاک مالی دماغ شک کننده و منکر علی بوده است.

شما خطبه خم را فراموش کردید؟ آیا می توان بنده را به مولا تشبیه کرد؟!

علی مولا و سرور کسی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای او مولا بوده است.

علّامه امینی (رضی الله عنه) به تناسب آن که حمّانی از نسل زید شهید بوده و قوت قلب و ابای نفس را از او به ارث برده است،

ص:49


1- حموی، نسعة الحسر و معجم الادباء، 5/285؛ عمدةالطالب، 269.
2- مروج الذهب 2/413؛ ابن اثیر، الکامل، 7/90.

فصلی دربارة زید و شیعه امامیه اثنی عشریه گشوده و با ذکر حقایق تاریخی به روشنگری در مورد آنان پرداخته است.

نقد و اصلاح:

علّامه امینی (رضی الله عنه)، هم چنان که در بحث از دعبل برای اصلاح تاریخ، دربارة مختاربن ابی عبیدة ثقفی، بابی گشوده با نفی نسبت های غیرواقعی، ابهام از چهرة او زدوده است.

وانگهی به همین جهت که عده ای به نام مؤلف و نویسنده صفحات تاریخ را سیاه و کاروان بشری را دچار سردرگمی کرده حقایقی را انکار و واقعیاتی را مسخ نموده و بالاخره در ناآگاه ماندن نسل کوشیده اند. او به افشاگری پرداخته و صفحاتی از الغدیر بزرگ را در معرفی این چهره های نامیمون اختصاص داده است.

علّامه امینی (رضی الله عنه) تحت عنوان فوق، کتاب ها و نویسندگان یاد شدة ذیل را مطرح و سخنانشان را به نقد کشیده است:

1. عقدالفرید، ابن عبد ربه اندلسی.

2. الانتصار، عبدالرحیم خیاط معتزلی.

3. الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی.

4. الفِصَل فی الملل و الأهواء والنِحَل، ابن حزم ظاهری اندلسی.

5. الملل و النحل، محمدبن عبدالکریم شهرستانی.

ص:50

6. منهاج السنة، ابن تیمیّة حرّانی، حنبلی.

7. البدایة و النهایة، ابن کثیر دمشقی.

8. محاضرات، تاریخ الامم الاسلامیه، شیخ محمد خضری.

9. السنّة و الشیعة، رشید رضا، صاحب المنار.

10. الصراع بین الوثنیة والاسلام، عبدالله علی قصیمی.

11. فجرالاسلام، احمد امین مصری.

12. ضحی الاسلام، احمد امین مصری.

13. ظهرالاسلام، احمد امین مصری.

14. الجولة فی ربوع الشرق الادنی، محمد ثابت مصری.

15. عقیدةالشیعه، خاورشناس رونالدسن.

16. الوشیعة فی نقد عقائد الشیعة، موسی جارالله.

ص:51

ص:52

قرن چهارم

پانزدهم: ابن طبا اصفهانی

ابوالحسن محمدبن احمد از دانشمندان و ادیبان عصر خود بوده و دارای آثاری ماندگار است.(1)

نسبش با پنج واسطه به سبط اکبر امام حسن مجتبی (علیه السلام) می رسد.

علّامه، غدیریّه ای چهاربیتی خطاب به ابوعلی رستمی، از او آورده است.(2)

یا من یُسرّلی العداوۀ فابدها

و اعمد لمکروهی بجهدک او ذر...

ای کسی که برای من دشمنی، پنهان می کنی، آن را آشکار کن. در بدخواهی من بکوش یا رها کن که برای خدا در نزد من عادت سپاس است، در حق کسی که با من عداوت می وزرد. پس سرگردان مباش.

انا واثق بدعاء جدی المصطفی

لأبی غداة «غدیرخمّ» فاحذر

ص:53


1- مرزبانی، معجم الشعراء، 463؛ ابن ندیم، فهرست، 221؛ حموی، معجم الأدبا، 3/58.
2- ثعالبی، ثمار القلوب، 511.

من به دعای نیایم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) که برای پدرم در روز غدیرخمّ فرمود، اطمینان دارم. به هوش باش! و خدا در اثر آن دعا ما را در مورد دوست و دشمن خوشبخت کرده است، تو صبرکن.

اصفهانی در سال 322 ه_، وفات یافته است و او را در اصفهان نسلی پایدار است.(1)

شانزدهم: ابن علویّه اصفهانی

ابوجعفر احمد ابن علویّه، از پیشوایان حدیث و استادان علمای امامیّه و مورد اعتماد بوده است. او در ادبیات و شعر نیز دستی بلند و بالا و رتبه ای در اوج داشته است.(2)

او در سال 212 ه_، متولد شده و در 320 ه_، در گذشته است.(3) علّامه امینی (رضی الله عنه) ، غدیریّة او را در چهارده بیت آورده که از آن جمله است:

صلی الاله علی ابن عمّ محمد

منه صلوة تُغمَد بحنان

و له اذا اذکر الغدیر فضیلة

لم ینسها مادامت الملوان ...

خدا به پسر عموی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از سوی خود درود بفرستد، پوشیده به رأفت و رحمت و برای او به هنگام یاد از غدیرخم فضیلتی است که تا شب و روز هست فراموش

ص:54


1- نسابه عمری، المجدی.
2- نجاشی، فهرست؛ ابن شهر آشوب، معالم العلماء و... .
3- الغدیر، 3/351.

نمی شود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به توضیح ولایت قیام کرد همان ولایتی که از سوی خداوند پاداش دهنده، نازل شد و فرمود: برسان آن چه را مأمور شدی و به خدای نگاهدارندة مهربان اطمینان داشته باش. پیامبر به نماز جماعت فراخواند و او [علی] را با سخنی نیکو و روشن معرفی کرد و فرمود آیا من ولی شما نیستم؟ گفتند: چرا، هستی. فرمود این ولیّ دوّم شماست... .(1)

هفدهم: المفجّع، محمدبن احمد

او از مردان علم و حدیث و نحو بوده و در میان پیشوایان لغت و ادب، به مثابة مروارید درشت می درخشیده است. او از اصحاب امامیه است و شعر فراوان سروده است.(2)

محمد، آثار ارزشمندی داشته که علّامه امینی به نُه عنوان از آن ها اشارت دارد.(3)

قصیده غدیریه او یکصد و شصت بیت است که به قصیدة اشباه یا ذات معروف است و به حدیث نبوی در شباهت های امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به پیامبران اشارت دارد. ابیاتی از آن به قرار زیر است:

ای آن که مرا برای خاطر محبت علی نکوهش می کنی، با خفت و خواری گام به سوی دوزخ بردار. آیا به بهترین انسان

ص:55


1- معجم الادباء، 3/72-77.
2- مرزبانی، معجم الشعراء، 464؛ معجم الادباء، 17/190 -250.
3- الغدیر، 3/363.

تعرض می کنی؟ همواره از هدایت، دور و ممنوع باشی. او در کهولت و جوانی و شیرخوارگی و در غذا خوردن شبیه پیامبران بوده و در علم و دانش آدم که اسماء به او آموخته شده و مانند نوح صاحب کشتی نجات بوده ... .

لم یکن امره بدوحات خمّ

مشکلا عن سبیله ملویاً ...

کار او در کنار درختان خمّ (غدیرخمّ) مشکلی نبود. مرتضی را برای مردم نصب کرد و فرمود: این مولای کسی است که من برای او مولا بوده ام هر که او را دشمن بدارد، مهم نیست یهودی یا نصرانی بمیرد.

مفجّع در بصره متولد شده و در سال 327 ه_، وفات یافته است.

هجدهم: ابوالقاسم صنوبری احمدبن محمد

او شاعری شیعی و خوش سخن بوده و اشعار فراوان او دربارة علی (علیه السلام) نشانة تشیّع اوست. ابن شهرآشوب او را از ستایشگران اهل بیت برشمرده است.

غدیریه او قصیده ای چهل ودو بیتی است که با تغزل آغاز می کند و از آن جمله است:

حبی النبی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و وصیه

مع حب فاطمه و حب ینیها

اهل الکساء الخمسۀ الغرر التی

یبنی العلا بعلاهم بانیها

من به محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشین مورد وصیت او، همراه فاطمه و فرزندانش مهر می ورزم. پنج تن اهل کساء که بانیان،

ص:56

هر بلندی را به بلندای آنان می سازند.

آخاه فی خمّ و نوّه باسمه

لم یأل فی خیر به تنویهاً...

در خمّ او را برادر خود خواند و نام او را برد و هیچ نکویی نماند که برای او یاد نکند.

فرمود با فضیلت ترین شما علی است. حکم او پیش می رود و او برای من مانند هارون است برای موسی ...

نوزدهم: قاضی تنوخی

ابوالقاسم علی بن محمد، نسبش به نوح پیامبر می رسد. او در کلام، دانشمندی ذوفنون و در فقه و فرائض پیشرو و ماهر و حافظ حدیث، پیشوا در شعر و ادب و دارای آگاهی در نجوم و هیئت بوده است. در انواع دانش ها دارای اثر است؛ از آن جمله «الفرج بعد الشدة» و غیر آن.

تشیع او از پاسخی که به شاعر عباسی داده است هویداست. غدیریه او که علامه امینی نیز آورده هشتاد و سه بیت است.

و من قال فی یوم الغدیر محمد

و قد خاف من غدر العداة النواصب...

به بهترین انسانی که بر زمین گام نهاده و به گرامی ترین کسی که در میان مردم راه رفته است و بر دو سبط مصطفی، عیب و ایراد می گیرند. (به آن شاعر) بگو در عین پستی می خواهی دست به سوی ستارگان بیاویزی، کار قرمطیان را به دروغ به اهل بیت بزرگوار و پاک نسبت می دهی... . وزیر

ص:57

پیامبر مصطفی و وصیّ و جانشین او که در خلق و طبیعت، شبیه هم بوده اند، کسی که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیرخم، با وجود بیم از دغل کاران ناصبی فرمود: بدانید هرکه را من از خود او سزاوارتر به وی هستم، این برادرم پس از من، صاحب امر و مولای اوست. همگی از او فرمان ببرید. او نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی بن عمران است.(1)

بیستم: ابوالقاسم زاهی

علی بن اسحاق مشهور به زاهی از نوابغ و شاعرانی بوده که در اشعارش به نفع اهل بیت موضع گرفته و بر آیین آنان می زیسته است.

زاهی در سال 318 ه_ به دنیا آمده و در سال 353 ه_ از جهان رخت بربسته است.(2) در کتب معاجم بدان سبب که او به اهل بیت گرایش نشان داده و اشعارش مشحون از مهر و ولای آنان است، کمتر به وی پرداخته اند. علامه امینی (رضی الله عنه) نیز بدان جهت از نمونه اشعار او، فراوان نقل کرده است.(3)

زاهی در قصیده هایی با قافیه هایی (صاد)، (را) و (ها) به مدح امام علی و یاد غدیر پرداخته است، که از آن جمله است:

من ارتقی متن النبی صاعداً

و کسّر الاصنام فی اولی الفرص...

ص:58


1- ر.ک: ابن العماد حنبلی، شذرات الذهب 2/362.
2- ابن خلکان، وفیات الاعیان 3/371.
3- الغدیر 3/391-397.

کسی که از دوش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بالا رفت و در اولین فرصت، بت ها را شکست و کعبه را از آلودگی ها پاک کرد و پایین آمد و کسی که به روز تنهایی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) جان خویش را فدای او کرد و در رختخواب او آرمید و کسی که در بدر و احد گردن گردنکشان را در برابر حق شکست و جبرئیل ندای «لافتی الّا علیّ» در داد و کسی که در روز خیبر پرچم به دست گرفت و دشمن را شکست داد و در خیبر را از جای در آورد.

و خدا «هل اتی» برایش نازل کرد و همان که انس از گواهی دادن دریغ ورزیدن و به مرض برص گرفتار گشت، آن گاه که علی گواهی خواست که چه کس در غدیر شاهد بود.

اذ قال من یشهد بالغدیر لی

فبادر السامع و هو قد نکص

فقال انسیت فقال کاذب

سوف تری مالا تواریة قمص

آن گاه که علی فرمود چه کسی جریان غدیر را به نفع من گواهی می دهد، شنونده ای شنید و گام عقب نهاد و گفت فراموش کرده ام. فرمود دروغ گفتی سپس خواهی دید اثر نفرین را که با پیراهن و آستین نتوانی پوشیده بداری.

تا آنجا که در رائیّه ای گوید:

من قال احمد فی یوم الغدیر له

بالنقل فی خبر بالصدق مأثور

قم یا علی فکن بعدی لهم علماً

واسعد بمنقلب فی البعث، محبور...

آن که پیامبر، در روز غدیرخمّ به او، برابر خبر راست و درست فرمود ای علی بایست بعد از من پیشوا و رهبر باش.

ص:59

مولای آنان و سرپرست شان تو هستی که خدای عرض فرمان داد برسان تا بهترین مأمور باشی و اگر نکنی فرمان مرا اجرا نکرده ای.

و در هائیّه ای دیگر گوید:

مَن فرض المصطفی ولاه علی

الخلق بیوم «الغدیر» اذ رفعه

علی آن کسی است که محمد مصطفی در روز غدیرخم او را بالا برد و ولایتش را فرض گردانید.

و در رائیّه دیگر:

اقیم بخمّ لِلخِلافة حیدر

و من قبل قال الطهر مالیس ینکر...

حیدر در غدیرخمّ به پا داشته شد و پیشتر نیز پیامبر پاک، چیزی گفته بود که جای انکار نبود.(1)

بیست و یکم: ابوفراس حمدانی

اشاره

حارث بن ابی العلاء حمدانی از شخصیت های چندبعدی است. او در مسابقة آرایش سخن، مورد ستایش است، هم چنان که در میدان جنگ و بسیج سپاه و لشکر، شجاع و سرآمد بوده است. معلوم نیست آیا او در سخنوری مهارت بیشتر دارد یا در امور نظامی و لشکری دلاورتر است. کوتاه سخن آن که در هر دو باب سرشناس و سرآمد بوده است.

او در سال های 320 و یا 321 ه_، به دنیا آمد و در سال

ص:60


1- تاریخ بغداد، 11/350؛ یتیمة الدهر، 1/198؛ مرآة الجنان، 2/349؛ مجالس المؤمنین، 456؛ الکنی و الالقاب، 2/257؛ زرکلی؛ الاعلام، 2/659 و جز آن ها.

357 ه_، کشته شد.(1) ابواسحاق صابی مرثیه ای برای او سروده است: او به اهل بیت ارادت می ورزیده و طی سروده هایی روح توسل به ساحت آنان را ابراز داشته و نکات نغز و حکمت آموزی را به نظم کشیده است:

از صبر نیکو هزینه کن. هرکس از صبر و شکیب خرج کند، بینوا نگردد. مرد تا حرکت نکند به مقامی نرسد، چنان که عقاب در آشیانه به شکار نمی پردازد، بلکه در فضا به پرواز درمی آید.

غدیریّه حمدانی:

غدیریّة او میمیّه ای است پنجاه و هشت بیتی که در دیوان مخطوطش محفوظ است. متأسفانه ناشر دیوان، ابیاتی را انداخته و تنها پنجاه و سه بیت آورده است. حمدانی در قصیده ای به نام «شافیه» در جواب شاعر متعصب عباسی که می خواسته از شأن آل علی بکاهد، فضائلی را برشمرده است:

الحق مهتضم و الدین مخترم

و فییء آل رسول الله مقتسم ...

حق پایمال شده و دین خلل برداشته و سهم آل رسول خدا به یغما رفته است.

فرزندان علی در شهرهایشان، به صورت رعیت می زیند در حالی که حکومت و زمام امور در دست سفلگان قرار دارد.

ص:61


1- شذرات الذهب 3/24.

شما آنچنان به ایشان فخر می فروشید که گویا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جدّ و نیای شما بوده است، نه آن ها. روز غدیر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با حضور فرشتگان و امت مسلمان به پاخاست و به نفع آن ها سخن گفت. اما پس از رحلت آن حضرت کار را شورایی کردند طوری که گویا صاحب حق را نمی شناسند. چرا! به خدا سوگند شناختند؛ لیکن نقاب بر روی حقیقت کشیدند.

برخی شاعران این قصیده را تخمیس کرده اند.(1)او در مقام توسل به آل البیت گوید:

شفیع من احمد پیامبر و مولای من علی و دختر و دو سبط او و فرزندانش: علی، باقرالعلم و صادق امین بیان، موسی و علی و محمدبن علی و علی و عسکری و امام مهدی است.(2)

بیست و دوم: ابوالفتح کشاجم

اشاره

محمود بن محمد معروف به کشاجم از نابغه های امت و از یکه تازان میدان ادب و بلاغت که لقب او مشعر و گویای مزایای وجودی اوست: کشاجم مخفّف کاتب، شاعر، ادیب، منشی و نگارنده و جواد، متکلم و منطقی و چون به دانش طب هم علاقه مند بود، گاهی او را «طکشاجم»می خوانده اند.

ابوالفتح معلم اخلاق بود و در این زمینه گفته است: ما با

ص:62


1- الغدیر؛ 3/402؛ منن الرحمن، 1/143.
2- اعیان الشیعة، 18/298-229.

اهل محبت، وفا و عهد و پیمان داریم. می کوشیم مراتب برادری را نگهداریم اگر کسی گرفتار شد به او یاری می رسانیم. این خلق و خوی ماست که در حفظ مکارم اخلاق اهتمام داریم.

ابوالفتح اهل سیر و سیاحت بود و به کشورهایی سفر کرده و آثاری ادبی برجای گذاشته است.

شگفت آن که نیای او، سندی بن شاهک در دشمنی اهل بیت مشهور است. در حقیقت ابوالفتح مصداق آیة شریفه «یخرج الحی من المیت»(1) بوده است. او در سال 360 ه_ وفات یافته است.(2)

غدیریّة کشاجم:

فجّده_م خاتم الانبی__اء

ویعرف ذاک جمیع الملل...

و قد علموا انّ یوم الغدیر

بغدرهم جدّ یوم الجم_ل...

نیای ایشان خاتم پیامبران است و همه مردم این را می دانند و پدرشان سرور اوصیاست که عطاکننده به بینوایان و هلاک کننده گردنکشان است. ابر آسمان، بارش از او آموخت و کوه، حلم و پایداری از وی یاد گرفت. چه بسا خدا به واسطه او آتش ضلالت و فساد را خاموش کرد و مشعل هدایت و رستگاری را برپا داشت. آنان دانستند که با نیرنگی

ص:63


1- انعام، 95.
2- ثعالبی، ثمار القلوب، 136؛ شذرات الذهب، 3/37.

که در غدیرخمّ به کار بستند، آتش جنگ جمل را برافروختند. ای گروه ستمگران که تلخی مصیبت را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چشاندید.

این قصیده در نسخة خطی، چهل و هفت بیت است که در چاپ، بیت هایی را انداخته اند.(1)

او در لابه لای نظم، برخی حدیث ها را تفسیر کرده است از جمله حدیث منسوب به علی (علیه السلام) که فرموده:

(من أحَبّنا فلیستعد للفقر جلباباً...)

برخی پنداشته اند هرکه علی را دوست بدارد باید جامة فقر بر تن کند. دروغ گفته اند هرکه علی را دوست بدارد جامه های غنا بر تن می کند.

سخن وصی را تحریف کردند و به راهی دیگر رفتند. آن حضرت فرمود: اگر دوست ما هستید و به ما مهر می ورزید، دنیا را رها کنید و وابسته و شیفتة آن مباشید.

بیست و سوم: ناشی صغیر

اشاره

ابوالحسن علی بن عبدالله از بزرگان علم کلام، سرآمد در فقه، نابغه در حدیث و پیشرو در ادب بوده و فضیلت هایی را در وجود خویش جمع کرده است. او کتابی دربارة امامت(2) دارد و دربارة مدایح اهل بیت اشعار زیادی سروده است، که بعضی از

ص:64


1- الغدیر، 4/4.
2- طوسی، فهرست، 98؛ ندیم، 303؛ ابن خلکان، تاریخ، 1/193.

آن ها بالغ بر سیصد بیت است.

ناشی صغیر در 271 ه_ ولادت و در 360 ه_ وفات یافته است.

غدیریّه ها:

علّامه امینی (علیه السلام) در کتاب بزرگ الغدیر، غدیریه هایی از او با قافیه های (ج، ک و ب) آورده که به برخی شاه بیت ها اشاره می کنیم:

یا آل یاسین من یحبّکم

بغیر شک لنفسه نصحا

انتم رشاد من الضلال کما

کل فساد بحبکم صلحا

ای آل یاسین، هرکس شما را دوست بدارد بدون تردید، خیرخواه خویش بوده است. شما مایه رستگاری هستید و هر فساد و تباهی در پرتو وجود شما به صلاح تبدیل می شود.

پدر شما احمد و مصاحب او هست که دانش ها به او عطا شده است؛ یعنی علی بن ابی طالب که در روز غدیرخم به تنهایی به امتیازی نایل آمد.

ذاک علی الذی تفرّدة

فی یوم خمّ بفضله اتّضحا

آن گاه که میان مردم ایستاد. بازوی او را گرفت و گفت هر که را من مولای او بوده ام، وصی، به وحی الهی مولای اوست.و در قافیة ک می گوید:

و یوم الغدیر ما یومة

لیترک عذراً الی غادریکا

و روز غدیر: چه روزی که هرگونه عذر را برای

ص:65

نیرنگ بازان گرفت. قصیدة معروف بائیّه:

بآل محمد عرف الصواب

و فی ابیاتهم نزل الکتاب

که سی و دو بیت است و از اوست. در قصیده ای دیگر:

و صارمه کبیعته بخمّ

مقاصدها من الخلق الرقاب

و شمشیر او مانند بیعت او در غدیرخم برگردن مردم است. او در مدح اهل بیت نکته ای نادر سروده است:

کان رسول الله اوصی بقتلکم

و اجسامکم فی کل ارض توزّع

گویا رسول خدا سفارش کرده است که شما را بکشند که در هر سرزمینی اجساد شما، پخش شود!(1)

بیست و چهارم: بشنوی کردی

اشاره

حسین بن داود بشنوی کردی از شاعران صریح گوی در ستایش اهل بیت و از طلایه داران پرچم بلاغت و از سرایندگان مبارز امامیه است که مذهب خود را در منظومه های خویش ابراز می دارد:

به پروردگار سوگند به دامن ولایت چنگ زننده ام و به دوازده پیشوا از نسل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معتقد هستم.

بشنویّه، محلّی است در شرق دجله که قبایل شیعة زیادی در آن مناطق ساکنند. علّامه امینی در الغدیر طوائف بزرگی از آنان را نام برده است.

بشنوی در اشاره به مراتب ولای خود به اهل بیت

ص:66


1- معجم الادبا، 5/235.

می گوید:

بهترین اوصیا از بهترین خاندان و نیک ترین طوایف، آن انسانی است که از لغزش مصون است؛ وقتی به صورت آن وصی بنگری در سخن و عمل خدا را پرستیده ای.(1)

غدیریّه های بشنوی:

او در قصیده های نونیه، طائیه و دالیه اش به غدیرخمّ اشارت ها دارد:

لقد شهدوا عید الغدیر و اسمعوا

مقال رسول الله من غیر کتمان ...

همانا در عید غدیر حضور داشتند، دیدند و شنیدند که رسول خدا بدون پنهان کاری چه فرمود: آیا من برای شما از همه مردم، سزاوارتر نیستم؟ جواب دادند: آری هستی، ای بهترین انس و جن! آن گاه او بر روی منبری ایستاد و با صدای بلند و رسا، ولایت حیدر را اعلام کرد. بازوی او را گرفت و به همه از دور و نزدیک که می شنیدند، فرمود: علی برادر من است، همانند هارون نسبت به موسی پسر عمران، فرقی میان من و او نیست. پروردگارا، دوست علی (علیه السلام) را دوست بدار و دشمن او را دشمن و بر بدخواهش خشم گیر.

او در غدیریّة بائیه اش سروده است:

أاترک مشهور الحدیث و صدقة

غداة بخمّ قام احمد خاطباً ...

ص:67


1- کفایة الطالب، /65-64.

آیا من حدیث صحیح و راست و مشهور روز غدیرخمّ را رها کنم؟ احمد (صلی الله علیه و آله و سلم) سخنرانی کرد و فرمود آیا من برای شما مولا نیستم؟ علی نیز همانند من است. ولی شما باید ولایت او را پذیرا باشید، امر واجبی را برای شما گفتم.

در غدیریّة دالیّه اش می سراید:

یوم الغدیر لذی الولایة عید

و لذی النواصب فضله مجحود...

روز غدیر برای اهل ولایت و محبت عید است، اما فضیلت آن روز برای ناصبیان مورد انکار است. آن روز در آسمان ها، روز عهد و معهود نامیده شده است...(1)

بشنوی در سال 380 ه_، وفات یافته است.(2)

بیست و پنجم: صاحب بن عباد (326-385)

اشاره

کافی الکفات اسماعیل وزیر، صاحب، پسر عباد، شاعر و ادیب قرن چهارم هجری قمری است. گاهی سخن گفتن دربارة برخی شخصیت ها، به دلیل عظمت و گستردگی ابعاد وجودیشان دشوار می نماید. صاحب بن عباد از آن اشخاص است که فضیلت ها و برتری های فراوان داشته که چون هاله ای سیمای او را پوشانده اند. علم و دانش او ستودنی است و ادب و بلاغتش قابل ستایش، کمتر کسی مثل صاحب از سوی ادبا

ص:68


1- ابن شهر آشوب، معالم العلماء ... .
2- ابن اثیر، اللباب 1/137.

و شعرای عصر خویش و پس از آن مورد تعریف و تمجید قرار گرفته و بعد از فوت او بسیاری از اهل شعر و ادب برای او مرثیه سرایی کرده اند.

بسیاری در شرح احوال او به طور مستقل کتاب نوشته اند.(1)

علّامه امینی (رضی الله عنه)، به آثار علمی و ادبی و تاریخی او اشارت ها دارد. کتابخانه بزرگ او که توسط محمود سبکتکین سوزانده شد، برای جهان شیعه ضایعه ای سنگین بوده است.

در عصر صاحب، دانشمندان نامدار و شاعران زباندار فراوانی می زیسته اند. علّامه امینی (رضی الله عنه) ، حدود چهل و دو تن ادیب و شاعر نام برده که صاحب را مدح و فضائل و کراماتش را مطرح کرده اند. اشعار صاحب در مدح اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فزون از حد است.(2)

غدیریّه های صاحب:

صاحب، قصیده ها و غدیریه هایی با قافیه «ل، ب» سروده است که برخی به قرار ذیل است:

قالت: فمن ساد فی «یوم الغدیر» أبن

فقلت من کان للاسلام خیر ولی ...

گفت در روز غدیر چه کسی آقا و سرور مردم شد، روشن بیان کن. گفتم آن کسی که برای اسلام بهترین ولی و امام و

ص:69


1- ر.ک: احمد بهمنیار، صاحب بن عبّاد، چاپ دانشگاه تهران.
2- دمیةالقصر 1/301.

پیشوا بود. گفت چه کسی در حال رکوع انگشترش را زکات داد؟ ...

صاحب بعد از یاد فضائل فراوانی برای علی (علیه السلام) در میدان های جنگ و جهاد و در مزایایی در محراب عبادت و کارزار با نفس، چنین گفت:

قالت: فمن هو هذا الفرد سمه لنا فقلت ذاک امیرالمؤمنین علی پرسید: کیست آن که این همه فضیلت و منقبت دارد، نام ببر گفتم: او امیرالمؤمنین علی است.

در قافیه با: ای علی، همگن دختر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ، اگر تو نبودی کفوی برای او نبود. ای اصل و ریشه عترت احمد، اگر تو نبودی نسل احمد دوام نمی یافت. تو را ابوتراب لقب دادند، پس از آن که مردم دنیاپرست دین و شریعتشان را با مشتی خاک معامله نمودند؛ ندانستند که وصی همان است که در محراب، زکات پرداخت.

لم یعلموا انّ الوصیّ هوالذی

حکم الغدیر له علی الاصحاب

ندانستند وصیّ همان است که در روز غدیر به نفع او بر همه اصحاب و یاران محمد، حاکم و امام قرار داده شد.

أفی یوم خمّ اذ اشاد بذکره

و قد سمع الایصاء جاء و ذاهب...

در روز غدیرخمّ آن گاه که نام او را با صدای بلند خواند، موضوع وصیت را همگان دریافتند.

بیست و ششم: گوهری گرگانی

اشاره

او از افاضل ادبای گرگان، در قرن چهارم هجرت و تربیت

ص:70

شدة صاحب بن عبّاده بوده است. عبّاده از وی تعریف و تمجید کرده و به عنوان سفیر در نزد امیران و کارگزارانش می فرستاده است. گرگانی در حدود سال 380 ه_، پیش از وفات صاحب، وفات یافته است.

غدیریّه های گوهری:

از گوهری گرگانی غدیریّه هایی با قافیة «ن، و، راء» یاد شده است.

أما اخذت علیکم اذ نزلت بکم

«غدیرخمّ» عقوداً بعد ایمان...

آیا من هنگامی که در غدیرخمّ فرود آمدم از شما عهد و پیمان نگرفتم؟ و دست بهترین انسانی که در سرزمین بطحا گام می برداشت، از قوم مَضر و عدنان بلندمرتبه را بالا نبردم؟ که این علی مولای هرکس است که من برای او مبعوث شده ام و ظاهر و باطن من در آن خصوص یکی بود و خدا نمی خواست که کوتاهی کنم و از شرح و بیان دریغ بورزم. این پسر عمو، صاحب منبر و برادر و وراث من است، نه دیگر برادران دینی و یاران من. او در مقایسه با من مانند هارون در مقایسه با موسی بن عمران است.

و در غدیریّه ای دیگر سروده است:

و غدیرخمّ لیس منکر فضله

إلّا زنیم، فاجر کفّار...

فضیلت غدیرخم را جز اشخاص بی اصل و نسب، بدکار و کافر و ناسپاس، انکار نمی کنند. آفتاب در بابِل پس از غروب

ص:71

بر چه کسی برگردانده شد؟بیان کن. او دارای فضائل و مناقب فراوانی است، کجا اشعار می تواند به ستایش او احاطه یابد؟(1)

بیست و هفتم: ابن حجّاج بغدادی

اشاره

حسین بن احمد نیلی بغدادی (م: 390)، یکی از ارکان و اعیان طائفه و از نابغه های علم و دانش است که شهرت او در فن شعر، هنرهای دیگر او را تحت الشعاع قرار داده است.(2) او بارها در بغداد پست حسبه (امر به معروف و نهی از منکر) را که مقامی بزرگ بوده و در صدر اسلام پیشوایانی متصدی آن بوده اند را بر عهده داشته است.

ثعالبی می نویسد: دیوان او به کمتر از شصت دینار، یافت نمی شد؛ زیرا اهل ادب به آن و نگهداری اش علاقه مند بوده اند. سید شریف رضی در زمان حیات او آن چه را به نظرش نیکوتر آمده، برگزیده و به ترتیب حروف الفبا سامان داده است.

حسین نیلی در ستایش امامان شیعه و یاد مناقب آنان، شعر فراوان گفته او قصیدة فاییه را موقعی سرود که سلطان مسعودبن بابویه، برج و باروی مشهد علوی را ساخت و وارد آنجا شد.

ص:72


1- ابن شهر آشوب، المناقب، 1/532.
2- ر.ک: یتیمة الدهر، 3/25؛ ابن خلکان، تاریخ، 1/170؛ مخطوط، نسمةالسحر و جز این ها.

سال ولادت این شاعر اهل بیت معلوم نیست، اما وفاتش در سال 391 ه_، رخ داده است و به حسب ظاهر عمری طولانی کرده است.

غدیریّه ها:

یا صاحب القبّة البیضاء فی النجف

من زار قبرک و استشفی لدیک شفی...

ای صاحب گنبد و بارگاه منور در نجف، هرکس قبر تو را زیارت کرد و نزد تو شفا خواست، شفا یافت. سلام بر تو از سوی خدا و سلام بر اهل دانش و شرف؛ ای مولا، من از شهری دور آمده ام، دامن ولای شما را چنگ زده ام و امید شفاعت تو را دارم؛ زیرا تو عروةالوثقایی، هرکه به آن چنگ زد بیمی ندارد... . پاک نبودند آنانی که در برابر فضل و شرف تو به ظاهر آفرین گفتند.

و با یعوک «بخمّ» ثم اکّدها

محمد بمقال منه غیر خفی...

در غدیرخمّ با تو بیعت کردند. پس از آن که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آشکارا و بدون پنهان کاری سخن گفت آن مردم نافرمانی کردند و سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرمود: «این برادر و جانشین من است، هرکه به دامن او چنگ زد هیچ بیم و هراسی نخواهد داشت.» به بوتة فراموشی سپردند.(1)

علّامه امینی از این قصیده، بیست و پنج بیت آورده و می نویسد

ص:73


1- ر.ک: یتیمةالدهر، 3/25؛ ابن خلکان، تاریخ، 1/170؛ مخطوط، نسعةالسحر و جز این ها.

که اصل آن «بالغ بر شصت و چهار» بیت است. در قافیة «ن» در جواب ابن سکرة ناصبی که نسبت های ناروایی به اهل بیت می دهد، سروده است، از جمله:

و قلت افضل من یوم الغدیر اذا

صحت روایته یوم الشعانین

و گفتی با فضیلت تر از روز غدیر، تازه اگر گزارش آن درست باشد، روز «شعانین» است.

و نیز در جواب می سراید: با خدایت به دشمنی برخاسته و از نعمتش بی پروا شدی، اما از قدرت الهی نتوانی جست.

بیست و هشتم: ابوالعباس ضبّی (م: 398)

اشاره

از ملازمان صاحب بن عباد و جزوکسانی است که پس از او زمام سیاست و رشتة ادبیات را در دست گرفته است و ادبا از اطراف و اکناف به دربارش بار سفر بسته و به آرمان هایشان می رسیدند.

شاعران نامداری، مانند مهیار دیلمی او را ستوده اند.(1) علّامه امینی اشعار فراوانی با مضامین بالا و ذوقی از او آورده است:

به فراق و جدایی راضی مباش که آن بسیار تلخ است. خورشید را نمی بینی که به هنگام غروب از ترس جدایی، رخش زرد می شود؟ ضبّی در سال 398 ه_، وفات یافته است.

غدیریّة او:

لعلی الطهر الشهیر

مجد اناف علی ثبیر

ص:74


1- مهیار دیلمی، دیوان، 3/344.

صنو النبی محمد

و وصیه یوم الغدیر

و حلیل فاطمه و وا

لد شبّر و ابو شبیر

برای علی (علیه السلام) آن مرد پاک و مشهور، مجد و شرفی است بلندتر از کوه «ثبیر». او داماد و پسرعموی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و روز غدیرخمّ به وصایت و جانشینی او منصوب گشت. او شوهر فاطمه و پدر حسن و حسین است.(1)

بیست و نهم: احمدبن محمد انطاکی

ابوحامد احمدبن محمد انطاکی معروف به ابو رقعمق، ساکن مصر بوده ولی در شام بالیده و در ادبیات به شهرت رسیده است. انطاکی در سال 399 ه_ ،درگذشته است. غدیریّة او نوزده بیت است، از آن جمله:(2)

لا والذی نطق النبی

بفضله یوم الغدیر

ما للإمام ابی علی

فی البریّة من نظیر

به خدا سوگند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به فضل و فضیلت او لب گشود، برای امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) در میان خلق، مانندی نیست.(3)

سی: ابوالعلاء سروی

اشاره

محمدبن ابراهیم سروی، شاعر یکتای طبرستان و تنها پرچم و

ص:75


1- ابن شهر آشوب، المناقب، 1/550.
2- ابن خلکان، تاریخ، 1/42.
3- یتیمةالدهر، 1/396.

نشان درخشان فضیلت در آن سامان و از سرایندگان قرن چهارم است. با ابن العمید نامه نگاری ها داشته و شعرهای نمکین و دارای نکته، سروده است. او در مدح اهل بیت قصائدی ساخته که علّامه در الغدیر بزرگ به استناد منابع معتبر آورده است.

لو لم یکن لبنی الزهراء فاطمة

من شاهد غیر هذا لکفی...

اگر فرزندان فاطمه زهرا در دنیا جز این شاهدی نداشتند، بس بود. پرچم اولاد زهرا سفید و روشن و آثار حق در آن برای حق شناسان هویداست؛ ولی پرچم بنی عباس تیره و آثار گمراهی در آن پیداست.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دو سبط او و همسرش دارای مکانتی هستند که قلم ها و کاغذها از شمارش آن ها درمی ماند و علی آن کسی است که چه بسیار غم و اندوه از چهرة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) زدود و سپس فرزندان نورانی او پیشوایانند که تاج افتخار و هدایت و امامت بر سر دارند.

غدیریّه:

علی امامی بعد الرسول

سیشفع فی عرصة الحق لی ...

علی پیشوای من پس از رسول الله است او در عرصة حق برای من شفاعت خواهد کرد و من برای علی (علیه السلام) فضیلت هایی را ادعا دارم که بر عقل مشکل نیست. نمی گویم او پیامبر مرسل است لیکن می گویم او به نصّ و بیان صریح، امام و پیشواست و سخن رسول برای او که فرمود:

ص:76

الا من کنت مولاً له

فمولاه من غیر شک علی

بدانید هر که را من برای او مولا بوده ام پس، مولای او بدون تردید علی بن ابی طالب است.(1)

سی و یکم: ابومحمد عونی

اشاره

ابومحمد طلحه غسّانی عونی از شاعران قرن چهارم هجری است. شهرت اشعار او بی نیاز از تعریف است و کاروان های ادبی آن ها نقل محافل بود. تشیع و دوستی اهل بیت در آثار او ماندگار است و دربارة آنان، قصیده ها و قطعه های بلند و بالا، گاهی بالغ بر پنجاه بیت دارد.

آغاز آن چنین است.

وسائل عن العلی الشأن

هل نصّ فیه الله بالقرآن؟(2)

و پرسشگری دربارة علی بن ابی طالب آن انسان بلند مرتبت می پرسد که آیا خدا در قرآن در خصوص او بیان صریح دارد؟

غدیریّة او:

امامی له یوم الغدیر اقامه

نبیّ الهدی ما بین من انکر الامرا ...(3)

پیشوای من کسی است که پیامبر هدایت در روز غدیرخمّ میان منکران و مخالفان، او را نشان داد... و ایستاد و سخن

ص:77


1- ابن شهر آشوب، المناقب، 1/531؛ 2/73.
2- همان و روضةالواعظین و دیوان او، گردآوری سماوی، این قصیده به قصید ة طلایی مشهور است.
3- ابن شهر آشوب، المناقب، 1/532.

راند و بعد از حمد و ثنای الهی، با صدای بلند و آشکار فرمود: بدانید این مرتضی، همسر فاطمه، علی مورد رضایت، داماد من – و چه داماد گرامی و بزرگواری – و وارث علم من و جانشین من در میان شماست. من از همه دشمنان و بدخواهانش به خدا برائت می جویم. آیا شنیدید، مطیع هستید و سخن مرا دریافتید؟ همگی گفتند، حکومت را از او بر نمی گردانیم...

و در لامیّه ای گوید:

ألیس رسول الله یخطبهم

یوم الغدیر و جمع الناس محتفل...

آیا رسول خدا در روز غدیرخم در جمع انبوه مردم سخنرانی نکرد؟ فرمود هر که را من مولای او بوده ام، این علی پس از من مولای اوست، او را برادر خود خواند و اگر امور را به دست آن پیشوای هدایتگر ابی الحسن می سپردند، برای مردم بس بود و راه ها ایمن می شد... .

سی و دوم: ابن حمّاد عبدی

اشاره

ابوحسین علی بن حمّاد عبدی بصری، پدرش نیز در شمار شعرای اهل بیت است و می نویسد: همانا این عبد، بندة علی بن ابی طالب است چنان که حمّاد بندة ادیب شماست. پیش از من، پدرم برای شما مرثیه سروده و مرا سفارش کرده است که از قافله عقب نمانم و گام در جای پای او بگذارم.

ابن حمّاد از سرشناسان شیعه و از عالمان یگانه و از

ص:78

حافظان حدیث و از معاصران شیخ صدوق بوده است. او در شعر و ادبیات از پرچم دارانی است که نامش نیز در کتاب ها آمده است.

دربارة امام علی (علیه السلام) و پیشوایان معصوم شیعه، اشعار زیادی سروده است. علّامه امینی دوازده قصیدة طولانی از او آورده که ستایش علی (علیه السلام) و مضامین اخبار و احادیث و فضایل اهل بیت را در بردارد.

1. قصیدة لامیّه:

... و قام به الاسلام بعد اعوجاجه

و جاء به الدین الحنیف یکملّ ...

در پرتو وجود علی (علیه السلام) کژی که به اسلام راه یافته بود، راست گردید و دین و آیین حنیف به کمال رسید.

برادر مصطفی در روز «غدیر» و داماد و پسر عموی او که هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به غسل و کفن پیامبر پرداخت و آن که خورشید برای او برگشت و آن که احمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بر روی منبر اشاره به او کرد و فرمود: ای اصحاب من، این علی برادر من است، نه دیگری. این جبرئیل به من گفت علی (علیه السلام) پس از من جانشین و پیشواست هر طور خواست عمل می کند و هر که نافرمانی کند، گو این که محمد را نافرمانی کرده و نافرمانِ او، معصیت خدا کرده است. او جان من است و قرآن به این معنا ناطق است و من شهر علم هستم و علی باب آن. او سرور و سرپرست و صاحب اختیار شماست...

ص:79

2. قصیدة رائیّه:

لعمرک یافتی یوم «الغدیر»

لانت المرء اولی بالامور...

به جانم سوگند در روز غدیر، تو ای جوانمرد! سزاوارترین فرد برای تصدی امور تعیین شدی و تو برادر بهترینِ انسان ها، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هستی و در مباهله جان او محسوب شدی. تو داماد و پسر عموی پاک او و پدر حسن و حسین هستی. به امر پروردگار عقد ازدواج فاطمة زهرا برای تو در آسمان بسته شد.

3. قصیدة نونیّه:

... من بلّغ الدنیا ینصب وصیّه

یوم الغدیر لیکمل الایمانا

من ذا له یوم الغدیر فضیلة

اذلا تطیق لفضله جحدانا...

علی (علیه السلام) آن که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر با جانشینی او و رساندن آن پیام به جهانیان، ایمان را کامل ساخت. همان که برای او در روز غدیر فضیلتی است که نااهلان و منکران نمی توانند آن را تحمل کنند. در گفتار صریح احمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مزایای وجودی او یاد شد که خدای متعال آن را به انسانی دیگر نداده است.

این قصیده بیست و هفت بیت دارد.

4. قصیدة رائیّة دیگر:

یا عید یوم الغدیر

عدبالهنا و السرور

فضلک اضحی علی

امیر کل امیر...

ص:80

روز غدیر چه عید بزرگی است. در این روز شادی و خرّمی بازآید و علی (علیه السلام) امیر و سالار همة امیران و سالاران گردید. جبرئیل از سوی خدا پیام آورد و گفت ای احمد در کنار این «غدیر» فرود آی و برسان وگرنه اقدام به انجام مسئولیت نکرده ای ... این قصیده هم بیست و یک بیت است.

5. رائیّه ای دیگر:

ما لعلی سوی اخیه

محمد فی الوری نظیر...

در جهان خلقت برای علی (علیه السلام) جز برادرش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مانندی نیست. آن گاه که قریش قصد جان محمد را کردند، علی در بستر پیامبر خوابید و جان نثاری کرد ...

و قال فی خمّ ان علیاً

خلیفۀ بعده امیر...

و در غدیرخمّ فرمود که پس از وی علی جانشین و امیر است.

6. نونیّه ای دیگر:

و قال لأحمد بلغ قریشاً

اَکُن لک عاصماً ان تستکینا

فانزل بالحجیج «غدیرخمّ»

و جاء به و نادی المسلمینا

خدا به احمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود به قریش برسان، اگر بیم داری، من نگاهدارت هستم و اگر خبرها و پیام های مرا نرسانی، مبلّغ امین نخواهی بود. پس در غدیرخمّ حاجیان را پیاده کرد و مسلمانان را مورد خطاب قرار داد و دست علی را بالا گرفت و به حاضران نشان داد. چه دست بزرگی و چه دست

ص:81

بزرگواری او را بلند نمود و به مردم که همه می شنیدند فرمود: بدانید این برادر، وصیّ بر حق و جانشین، وفاکننده و پرداخت کنندة دیون من است. شاهد باشید هر که را من مولای او بوده ام، علی مولای اوست. خدا دوست دار او را دوست، و بدخواه او را دشمن بدارد.

7. قصیده ای میمیّه:

یوم الغدیر لاَشرف الایام

و اجلها قدراً علی الاسلام

قال النبی بدوح خمّ رافعاً

کفّ الوصی یقول للأقوام...

روز غدیر، شریف ترین روزها و با جلال ترین و ارزشمندترین روز در اسلام است. روزی است که خدا امام و پیشوای ما، یعنی جانشین پیامبر، علی (علیه السلام) را تعیین کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زیر سایة درختان خمّ، دست وصیّ را گرفت و برای ما بالا برد و نشان داد و فرمود: هر که من مولای او بوده ام، به وحی و فرمان خدا، این علی مولای اوست. در زندگانی، او وزیر من است و پس از رحلت من جانشین من خواهد بود. پروردگارا، دوستدار کسی باش که به ولایت او اعتراف کند و برای دشمنش بدترین مرگ را پیش آور. پس از آن دست ها برای بیعت پیش آمد و با آن کار، دین خدا به کمال و سنت الهی به اتمام رسید.

8. قصیدة عینیه:

الم تسمع قوله صادقاً

غداۀ الغدیر بماذا صدع

ص:82

الا ان هذا ولیٌ لکم

اطیعو فویل لمن لم یطع

و قال له انت منی اخی

کهارون من صنوه فاقتنع...

آیا سخن راست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در روز غدیر نشنیدی که چه فرمان و امری صادر کرد؟ فرمود: این، ولی و مولای شماست از وی اطاعت کنید وای بر کسی که پیروی از او نکند و فرمود: تو نسبت به من ای برادرم، مانند هارون هستی نسبت به برادرش، قانع شد و فرمود تو باب و در شهر علم و دانش من هستی برای کسی که بخواهد وارد شود و بهره مند گردد و نیز فرمود او [علی] داورترین است و پیام برائت را او قرائت کرد. فریب مخور و در روز مباهله او را نفس و جان رسول خواند و در روز مؤاخات او را برادر خود خواند و مقامش بالا رفت...

شاعر یکایک فضائل علی (علیه السلام) را که در روایت ها آمده به نظم کشیده و ماندگار کرده است.

9. با قافیة قاف:

یا سائلی عن «حیدر» اعییتنی

انا لست فی هذا الجواب خلیقا

اخذ الا له علی البریّة کلّها

عهداً له یوم الغدیر وثیقا ...

ای آن که از من راجع به حیدر سوال می کنی و مرا خستی، من سزاوار جواب به چنین سوالی نیستم. خدا با نام خود «العلی» او را علی نامید و بدان وسیله مقام او بالای بالا رفت و از میان ماسوی او را برگزید و پیشوا و نشان هدایت قرار داد و خدا در روز غدیرخم

ص:83

پیمان محکمی از مردم گرفت و آن روز که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) میان اصحابش طرح برادری ریخت او را برادر خود قرارداد و فرشتگان آسمان به امر الهی او را حیدر فاروق نامیدند و چون اولین اجابت کنندة دعوت توحیدی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، او را صدّیق خواند. اگر این القاب را دیگری مدعی باشد، باید شاهد و دلیل بیاورد.

10. با قافیة عین:

ترکوا سبیل الرشد بعد نبیهم

سفهاً و تاهوا فی العمی و تسکعوا

غدروا به یوم الغدیر و لم یفوا

و لعهده المسئول منهم ضیعوا...

آن مردم، به پیمان خود در روز غدیر خیانت کردند و شکستند و عهد او را پاس نداشتند و راه رشد را رها کرده و از روی سفاهت و بی خردی خود را در ضلالت به زحمت انداختند. ای تقسیم کنندة آتش، صادقانه و همانند یک شیعة مؤمن سوگند می خورم که تو صراط مستقیم بر روی دوزخ هستی و پناه به تو باید جست. ای علی! در روز قیامت، حوض با آب سرد به دست توست، هر که را خواستی سیراب می کنی و هر که را خواستی بر می گردانی، کلیدها به دست توست. این را در آتش افکنی و آن دیگری را در بهشت اسکان می دهی. من در اعماق وجودم عشق و مهر تو را کاشته ام، هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت.

11. قصیدة هائیّه:

و ولّاه یوم الغدیر علی الوری

فاصبح مولاها و کان امامها

ص:84

علی آن عروة الوثقی و ریسمان محکمی است که هر کس بدان آویخت، رَست. محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فقط با او عقد اخوت بست، نه با دیگران و به چه شرف بزرگی دست یافت و روز غدیرخم ولایت و سرپرستی او را بر ماسوی اعلام فرمود. پس پیشوا و امام همگان شد و در راستای همان امامت با پیمان شکنان جنگید و با قاسطان و ستمگران کارزار کرد و با شمشیر عدل، خون مارقان و بی دینان را ریخت.

12. قصیدة دالیه:

و لاء المرتضی عددی

لیومی فی الوری و غدی

امیرالنحل مولی الخلق

فی خم علی الابد

ولای علی مرتضی در جهان توشه امروز و فردای من است. آن امیرمؤمنان که در غدیرخم برای همیشه منصوب شد که فردایش دست ها برای بیعت دراز گردید. او در فضیلت، مانند مصطفی بود، نه کم و نه زیاد؛ در کتاب جنب الله و عین الله خوانده شد هرگز گیتی، کسی مثل او نزاد. او بود که در جنگ های بدر، احد اندوه از چهره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زدود.

علّامه امینی می گوید، از این شاعر غدیر، غدیریّه های دیگری نیز وجود دارد که نیاوردم.

ابن حماد از شاعران قرن چهارم هجری است و ولادت و و فاتش روشن نیست؛ اما آثارش او را جاویدان کرده و اشعارش در همه جا پخش است.

ص:85

سی و سوم: ابوالفرج رازی، محمدبن هندو

اشاره

آل هندو از خانواده های امامیه اند که پرچم نشر دانش و ادب را به دوش داشتند و صاحبان فضیلت بوده، در نویسندگی و شعر نیز پیشرو بوده اند. ابن شهر آشوب، محمد بن هندو بزرگ این خاندان را از شاعران پارسای اهل بیت (علیهم السلام)  برشمرده است و نیز از کسان دیگرشان که در حکمت و فلسفه و طب سررشته داشته اند، یاد شده است.(1)

غدیریّة او:

تجلّی الهدی یوم «الغدیر» علی الشبه

و برّز ابریزالبیان عن الشبه ...(2)

در روز غدیرخمّ، هدایت بر همانندی تجلّی کرد و طلای ناب بیان، از ناخالصی و شبهه ها عاری گشت. پروردگار عرش، دین مردمان را کامل نمود، آن طور که قرآن نزول یافته آشکار ساخت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن جمع، دست علی (علیه السلام) را که از هر جهت از دیگران برتر است، بالا برد و فرمود: آگاه باشید هر که را من برای او مولی بوده ام، این [علی] برای مولاست، چه منقبت بزرگی.

سی و چهارم: جعفر بن حسین

جعفربن حسین از شعرای پاسدار مکتب اهل بیت در قرن

ص:86


1- طبقات الأطباء، 1/323؛ فوات الوفیات، 2/45.
2- ابن شهر آشوب، المناقب، 1/53، چاپ ایران.

چهارم است. او در جواب یکی از شعرای متملّق بنی عباس که در توصیف و ستایش آنان شعر می سرود و شیعه را مورد بی احترامی قرار می داد، چنین سروده است.

به آن شاعر بدکار که از روی نادانی دینش را فروخت و به طمع مال دنیا گمراهان را ثنا گفت، بگو: نفرین بر تو، تو از رازهای امامت چه می دانی؟ امامت با نصّ است.

کمقاله فی یوم «خمّ»

لحیدر لمّا اقامه ...

مانند کلام او (پیامبر) برای حیدر در روز غدیرخم که او را برپا داشت و فرمود: «هر که من مولای او بوده ام، این (علی) مولای اوست و سخن خود را به گوش همگان رسانید. تو از اهل اطلاع بپرس از گفتارت پشیمان خواهی شد.»

سی و پنجم: ابونجیب طاهر جزری

او از شاعران اهل بیت در عصر عضدالدوله بوده(1) و غدیریّة ذیل به او منسوب است.

عیّد فی یوم «الغدیر» المسلم

و انکر العید علیه المجرم...

مسلمان روز غدیر را عید گرفت و شخص مجرم و تبهکار منکر آن شد.

ای منکران جایگاه روز (غدیر) و کلامی که رسول خدا به

ص:87


1- معجم الادباء، 4/261.

آن لب گشود، مرگ بر شما باد. خداوند تعالی در آیة «الیوم اکملت لکم دینکم» نازل فرمود و آیة «الیوم اتممت علیکم نعمتی» فرو فرستاد «نصب» و «تعیین» امام، بزرگ ترین نعمت بوده است.

علّامه امینی می نویسد: ما برخی غدیریّه ها را از شاعران قرن چهارم آوردیم. دربارة آنان تحقیق بیش از این میسر نبود و زیاد دنبال نکردیم.

ص:88

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109